تکامل در مسیر ظهور ( سیاسی )

دوستان ظواهر امر و روند اتفاقات فریاد نزدیک بودن ظهور را سر داده است به هوش باشیم غافلگیر نشویم

تکامل در مسیر ظهور ( سیاسی )

دوستان ظواهر امر و روند اتفاقات فریاد نزدیک بودن ظهور را سر داده است به هوش باشیم غافلگیر نشویم

بهترین حالت عدم ادامه یافتن هر رئیس جمهور بیشتر از 8 سال می باشد


بسم الله الرحمن الرحیم


بهترین حالت عدم ادامه یافتن هر رئیس جمهور بیشتر از 8 سال می باشد 



شاید پذیرش این حقیقت برای طرفداران هر رئیس جمهوری سخت باشد ولی بهترین حالت برای کشور و نظام و ملت عدم امتداد یافتن کادر جمع شده در اطراف هر رئیس جمهور حداکثر بیشتر از هشت سال می باشد شاید  رئیس جمهوری پتانسیل ادامه یافتن را بسیار بیشتر از 8 سال داشته باشد همچون احمد ی نژاد ولی آنان که با نهاد ریاست جمهوری مرتبط شده اند آنان که خود را وارد سیستم فعالیت های دولت نموده اند همچون آن رئیس جمهور نیستند ماکزیمم اندکی از بقیه افراد اجتماع و تحصیل کرده ها بالاتر  باشند ولی هرگز قابل مقایسه با آن رئیس جمهور و مثلا" با احمد ی نژاد نیستند ، این سخن  را کسانی که به خاطر مشکلی در هر دوره ریاست جمهوری  به این افراد مراجعه نموده اند و نیز  آنان که با مرتبطین با نهاد ریاست جمهوری در شهر ها ی مختلف ارتباط تنگاتنگی پیدا نموده اند  به خوبی متوجه می شوند.


و لذا با نگاه از این زاویه امتداد یافتن ریاست جمهوری هر رئیس جمهوری شاید اگر از هشت سال هم کمتر طول بکشد بهتر می باشد چرا که  اگر این مدت بیشتر از هشت سال بخواهد طول بکشد حقیقتا" انحصار گرایی و حلقه بسته ای که اطراف نهاد ریاست جمهور ی و آن رئیس جمهور شکل می گیرد (البته توسط همان مرتبطین و فعالان اطراف رئیس جمهور ) از ابعاد مختلف به خیر و صلاح کشور و نظام و ملت نمی باشد


البته ریاست جمهور برا ی شخصی بیشتر از دو دوره چهار ساله امکان پذیر نمی باشد ولی اینکه آن رئیس جمهور کاندیدی(تا حدود زیادی با همان دیدگاه و نگرش خودش )  معرفی نماید و با ریاست جمهوری آن شخص  با درصد بالا همان کادر و همان مرتبطین و فعالین ادامه یابد  به مفهوم ادامه یافتن همان ریاست جمهور ی می باشد حال شاید ادامه همان دیدگاه و نگرش و سبک فعالیت رئیس جمهور در سیستم کاندید رئیس جمهور شده جدید بسیار با ارزش و مفید باشد ولی ادامه یافتن حضور  کسانی که به هر نحو با نهاد ریاست جمهوری و خود آن شخص مرتبط شده اند (به غیر از کارمندان رسمی نهاد ریاست جمهوری که مدام ثابت می باشند و صرفا" کار ها ی دفتر ی و ثبتی و اداره ای انجام می دهند ) از چندین  بُعد برای کشور و نظام و ملت مفید نمی باشد. 



              

                                           آیکون نظرات بالای مطلب می باشد 





جامعه جهانیِ مسلمانان ، کی به هوش می آیند


بسم الله الرحمن الرحیم


جامعه جهانیِ مسلمانان ، کی به هوش می آیند



آیا جامعه جهانی مسلمانان به رشد و بلوغ کافی دست پیدا نموده است که بتواند در ورای آنچه گذشتگانش از اسلام در گوش او زمزمه نموده اند متوجه بشود که این انشعاباتی که در اسلام شکل گرفته است نمی تواند دین واقعی رسول الله باشد و ببیند دین واقعی رسو الله تنها یک دین است و بس و  اینهمه انشعاب را هیچ عقلی تأیید نمی نماید؟


آیا مسلمانان  نمی خواهند ورای آن تأثیراتی که از گذشتگان پذیرفته اند  و در راستای آن تأثیرات ،  هر کدام خود را همانند دیدگاه و تفکرات یکی از انشعابات   ، مسلمان می بینند بنشینند و حداقل غیر واقعی بودن آن انشعاباتی که اینگونه خون یکی از انشعابات اسلام را مباح می بینند و و همسو با خواسته دشمنان اسلام دست به کُشت و کشتار  انشعابی از اسلام  می زنند را مورد بررسی و تعمق  قرار بدهند؟


آیا ما شاهد خواهیم بود که مسلمانان با دیدن عملکرد انشعابات مختلف بخصوص انشعاباتی که با پوشش اسلامی گری دست به قتل و اِعمال فجایع انسانی نسبت به مسلمانان می زنند بتوانند از تأثیراتی که در طول قرن ها  پذیرفته اند عبور نمایند و انشعاب خود و دیگر انشعاباتی که از اسلام بر جای مانده است را بررسی نمایند و بتوانند علاوه بر تشخیص  انشعابات غیر واقعی ،  اعلام بیرازی نسبت به  آن قاتلان جلوس نموده  در کسوت اسلامی را بنمایند و حتی در مقابل آنها قیام نمایند و گردن تروریستی انها را بر زمین بچسبانند و انان را به عنوان انشعابات غیر واقعی اسلام ببینند و سعی نمایند در مجموع اسلام را به سمت اسلام واحد رسو ل الله سوق بدهند و اینگونه روند خانواده محوری و قوم محوری را که باعث تداوم از بین رفتن اسلام واحد محمد رسول الله  گشته است را خاتمه دهند و با تدبیر و روشن نگری جامعه اسلامی را به سمت اسلام  واقعی و واحد محمد رسول الله سوق بدهند. 


حقیقتا" درد ناک است که انسان می بیند عده ای با نام  مسلمان بودن اینگونه نسبت به  شاخه ای از اسلام دست به اعمال تروریستی می زنند و در گذشته نیز صحنه سازی یازده سپتامبر را صحه گذاشته اند  و آن را بر عهده گرفتند و سپس با تمرکز در افغانستان  زمینه هجوم  دشمنان اسلام را بر کشور مسلمان افعانستان  فراهم نمودند  و می بینیم  با نیرو گیری در افعانستان خود را به توانایی بالای نظامی و تعدادی رسانده اند  و در ادامه  با نقش آفرینی که در  عراق و یمن انجام دادند توانستند فضای درگیری  با مسلمانان را در اذهان نیرو های خود که در خانواده های مسلمان رشد نموده اند را نهادینه نمایند


جالب است که آمریکا ادعا دارد در افغانستان شکست خورده است در صورتی که این یک ادعای دروغ بیش نیست زیرا آنان در پی تقویت و قوی شدن و معروف شدن گروه القائده و گرو های مسلمانی که در صدد نابودی یکی از انشعابات اسلام می باشند بوده اند که در این امر نیز موفق شده اند هر چند موفقیت در این هدف برای آنان بسیار هزینه بر شده است ولی  مهار خطر انشعابی از اسلام برای انها بسیار حائض اهمیت می باشد  ، انشعابی که می رود  در حکومت داری و روابط بین المللی و در ارتباطات با دیگرمسلمانان و  نیز در ارتباط با دیگر مذاهب غیر اسلامی  اسلام ناب محمدی را سر لوحه رفتار و گفتار  خویش قرار دهد و می تواند طومار بی دینی و نگاه بد بینانه به دین را در سطح جهان برچیند و نگاه های سود محوری مافیای قدرت جهانی را با چالش همیشگی مواجه نماید  و لذا معقولانه بوده است که:


آمریکا در اصل  در اولویت اول ،  یازده سپتامبر را نه برا ی اسلام هراسی  بلکه برا ی فراهم نمودن رشد و بالندگی و معروفیت  گروه های القائده و تکفیری  زمینه سازی کرده باشد  گروه تکفیری که تا کنون توانسته است  از دل انشعاباتی از اسلام برای خود یار گیر ی نماید.


مشخص است هدف بعدی آمریکا از شکل گیر ی چنین گروه ها ی تکفیری نابود نمودن خطری است که از گسترش اسلام ناب محمد ی متوجه آنان گشته است و لذا سر سلسه انشعابی که در صدد حاکمیت چنین اسلامی می باشد مذهب شیعه اثنا عشری می باشد انشعابی که تبلور اصلی آن در انقلاب کشور ایران و حکومت اسلامی کشور ایران متمرکز شده است و لذا یکی از قوی ترین دست آورد ها ی  اهداف  شکل پیدا نمودن  و توسعه چنین  گروه و گروها ی تکفیری نابودی نسل این انشعابِ از اسلام ،  می باشد تا اینگونه با نابودی پی گیر و مداوم این نسل از مسلمانان خطر  نهادینه شدن اسلام ناب محمد ی در روابط بین المللی و در بین روابط انسان ها  از بین برود.


به نظر می رسد آمریکا سعی نموده است با مدیریت بیداری اسلامی در منطقه یک وضعیت بی ثباتی را در مناطق مهم مسلمانان شکل بدهد تا اینگونه بتواند با آماده نمودن و عادی سازی کشت و کشتارِ  انشعابی از اسلام  (شیعیان ) زمینه تقویت بیشتر و آمادگی بیشتر این گرو ه ها ی تکفیری را فراهم نماید تا در یک وضعیت مناسب توسط آنان دست به یک کُشت و کشتار وسیع از نسل شیعیان بزنند و در این زمینه نیز سعی نموده اند دیگر انشعابات مسلمان را نیز با  چنین کُشت و کشتاری راضی بنمایند  و متاسفانه تا حدودی نیز موفق شده اند به طوری که توانسته اند از جبهه حماس افرادی را با رفتار خود در سوریه  موافق نمایند.


و لذا جامعه جهانی اسلام باید هوشیار گردند و علاوه بر اینکه جلوی چنین انحرافی که گوییا  خطرناک ترین آن از نسل ابوسفیان در بین مسلمانان شکل گرفته  است را بگیرند (ابوسفیانی که از روی اجبار اسلام آورد و در اصل کافر ماند ) و نگذارند با خیال راحت و بدونه هیچ مزاحمتی از سمت انشعابات مختلف اسلام  ، در  کُشتار بی رحمانه  جامعه اسلامی فعال شوند و در همان حال  سعی نمایند با شکستن صلبی در نگاه به تداوم انشعابات مختلف اسلام ، اسلام را به سمت اسلام  واقعی و  واحد محمد رسو الله پیش ببرند. 



                                        آیکون نظرات در بالای مطلب می باشد






آیا برای مدیریت ذهن مذهبی ها برنامه داشته اند؟؟


بسم الله الرحمن الرحیم


آیا برای مدیریت ذهن مذهبی ها برنامه داشته اند؟؟



 وقتی وقایع دو سال قبل را مرور می کنیم متوجه می شویم مدیریت اذهان مذهبی ها در مورد احمدی نژاد و چند نفر همراهش توانسته است نقش محوری در پیروزی جبهه هاشمی بازی نماید


حال این  سوال مطرح می شود که چگونه اذهان مذهبی ها علی رغم میل رهبر انقلاب سیدعلی خامنه ای بر علیه احمدی نژاد و چند نفر همراهش مدیریت  گردید چه پتانسیلی در این کشور وجود دارد که می تواند علی رغم میل رهبر انقلاب  اذهان نیرو های وفادار به انقلاب را به گونه ای مدیریت نماید که نتیجه آن پیروزی جبهه هاشمی بعد از آن همه افتضاحی که در سال 88  به بار آوردند حاصل گردد.


نکته ای که حائز اهمیت می باشد دست های مدیریت کننده اذهان مذهبی ها  توانستند مهره ای را به جای  احمدی نژاد در اذهان مذهبی ها القا نمایند   مهره ای که توانست نظر مثبت عده ای از وفاداران به انقلاب را به خود جلب نماید و شواهد نشان داد که قصد نموده اند با در میدان نگه داشتن این مهره  احمدی نزاد را از اذهان نیرو های وفادار به انقلاب  دور نگه داشته  و امکان ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد را در مراحل بعدی با سختی مواجه نمایند.


کاملا" واضح است جلیلی که سعی  نمود با خودروی ساده خود  (پراید)   و شرکت به ظاهر مستقل برای نام نویسی کاندیاتوری ریاست جمهوری و ژست های ساده زیستی که با خود همراه نموده بود  ، خود را احمدی نژاد دوم نشان بدهد و با جواب نه اکثریت ملت مواجه شد و در اصل  تبدیل به یک مهره سوخته ای گردید  ،  هرگز ملت روی خوش به او نشان نخواهد داد زیرا تجربه شده است که ملت وقتی جواب نه به کسی در انتخابات ریاست جمهوری  می دهد حاضر نمی شود چنین کسی را در سال های بعدی به عنوان رئیس جمهور به پاستور بفرستد همچون قالی باف و رضایی و قطعا" علی لاریجانی نیز اگر در آینده کاندید ریاست جمهوری بشود با نه مجدد ملت مواجه خواهد شد.


آنچه این وسط همچنان به عنوان حلقه مفقوده باقی مانده است ، لزوم روشن شدنِ :  1-علت توانایی عده ای در مدیریت اذهان مذهبی ها علی رغم عدم میل رهبر انقلاب ،تأکید می نمایم،  علی رغم عدم میل رهبر انقلاب  و دیگری 2- نوع نقطه ضعفی که گریبان عمده مذهبی ها و نیرو های وفادار به انقلاب را گرفته است که آن عده تأثیر گذار توانستند علی رغم عدم  میل رهبر انقلاب بر اذهان آنها تأثیر بگذارند.


قطعا" افراد تأثیر گذاری که توانستند بر اذهان مذهبی ها اثر خود را بر جای بگذارند و علی رغم عدم  میل رهبر انقلاب ذهن انها را بر علیه احمد ی نژاد و چند تن از همراهانش مسموم نمایند پارامتر هایی را دارا بوده اند که اگر همان سخنان را کسان دیگری بدونه دارا بودن آن پارامتر ها مطرح می کردند توسط نیرو های مذهبی و وفادار به آرمان های واقعی انقلاب مورد اعتراض شدید قرار می گرفتند  و هرگز نمی توانستند هدف خویش را عملی نمایند.


این افراد تأثیر گذار علاوه بر دارا بودن پتانسل های مؤثر توانسته بودند در مسیر مسموم نمودن اذهان ،  دست بر شعار هایی بگذارند که تحمل به خطر افتادن آن شعار ها توسط نیرو های مذهبی و وفادار به انقلاب سخت می باشد.


حال بررسی می نماییم چه پتانسل هایی باعث تأثیر گذاری شده و بر روی چه حساسیت هایی دست گذاشته شده است که توانسته اند اهداف خود را که همان فراموشی و به حاشیه رانده شدن فتنه 88 می باشد و نیز جلو گیری از ادامه راه احمدی نژاد و القا خطر ادامه این راه به عنوان فتنه پیچیده تر از 88  در اذهان مذهبی ها جامعه عمل بپوشانند.


دوستان مقدمه ای بیان نمایم تا با  عمق پتانسیل هایی که می تواند بر اذهان تأثیر بگذارد آشنا شویم ،  سوالی می نمایم آیا استکبار جهانی و مافیای قدرت و ثروت جهانی می توانند کسانی  را در سطح دنیا شناسایی نمایند و با تطمیع ، آن اشخاص را در بین ما بفرستند تا با تحصیل  در قسمت های مختلف آموزشی کشورمان به در جات بالایی برسند تا بتوانند اثرات ارزشمندی از خود بر جای بگذارند؟


دوستان واضح است چنین شخص و یا اشخاصی که استعداد و توانایی بالایی داشته باشند و در همان حال استعداد به خدمت گرفته شدن را نیز در خود داشته باشند در سطح دنیا توسط استکبار و مافیای قدرت و ثروت جهانی قابل رد یابی می باشند حتی می توانند شخص و یا  اشخاصی را در جوامع مختلف بفرستند تا با دقت در ارزش ها و مرسومات جامعه هدف ، و ملبس شدن به آن ارزش ها و حساسیت ها و توانایی ها ، تبدیل به شخصی قابل اعتماد و مورد تقدس آن اجتماع قرار بگیرند.


و لذا با این مقدمه آیا  شناسایی این افراد  کار ساده ای است یا کار سختی   می باشد چه زمانی کار سختی و چه زمانی کار آسانی  می باشد؟


حال از منظر دیگری موضوع را نگاه می نماییم آیا این امکان وجود دارد افرادی با توانایی های بالایی بدون اینکه استکبار و مافیای ثروت و قدرت جهانی  در فعالیت این افراد در مراکز اموزشی نقشی داشته باشد ، با تکیه بر توانایی ها ی ژنی و خدا دادی خود توانسته باشند به درجات بالای علمی و تألیف اثرات ارزشمند نائل شده باشند و در همان حال هم اگر خود را ملبس به ظواهر ارزشمند و والا نموده باشند در بین اجتماع از مقبولیت بالایی بر خورد دار گشته  به طوری که اعتماد عمومی بالایی را با خود همسو نموده باشند ، و در همان حال  بر اثر عدم خود سازی کافی و وارستگی کافی مورد تأثیر دست های بسیار قدرتمند و مرموز قرار بگیرند و روحا" دچار وابستگی هایی بگردند که از مسیر لحاظ صلاح جامعه ، صلاح  انقلاب ، صلاح مدیریت رهبر ایران(در حال حاضر سیدعلی حسینی خامنه ای ) خارج گردند؟ 


شواهد و تجربیات تاریخی از صدر اسلام تا کنون نشان می دهد که پاسخ چنین جوابی مثبت می باشد.


حال چه نقطه ضعفی در بین نیرو های مذهبی و وفادار به انقلاب و سیستم ولایت فقیه در کشور ما وجود دارد که به راحتی تحت تأثیر این طیف از افراد قرار می گیرند؟


آیا نیرو های مذهبی معیاری ندارند که این افراد را شناسایی نمایند و یا واقعا" تشخیص این طیف از افراد علی رغم داشتن معیار  باز کار سخت و بعضا" غیر ممکنی می باشد؟


آنچه در یکی دوسال گذشته تجربه شد این حقیقت را نشان داد که نیرو های مذهبی  دچار دو نقطه ضعف می باشند 


1- یک اعتماد مفرط بدونه دلیل منطقی نسبت به این طیف افراد می نمایند و مواضع و سخنان این افراد را برا ی خود حجت می بینند آنهم تنها به خاطر تحصیلات بالای علمی و ملبس شدن به ارزش های ظاهری مورد احترام  این اشخاص.


2- این دلیل تقریبا" همان دلیل اول می باشد ولی غلیظ تر می باشد و آن یک نگاه معصوم گونه به این اشخاص پیدا می نمایند و این افراد را در حد غیر قابل باوری بزرگ می بینند.


خوب این دو ایراد نیرو ها ی مذهبی نیز ناشی از عدم خودسازی و وارستگی این نیروها می باشد به عبارتی اسلام این دوستان  ، نزدیک به اسلام شناسنامه ای و خانوادگی و پدر و مادری می باشد به عبارتی اگر این دوستان در خانواده ای غیر مسلمان زاده می شدند به احتمال بسیار بالایی در همان دین باقی می ماندند  و آن دین و مروجان آن دین را بر اثر القائات تبلیغی و خانوادگی بزرگ و مقدس می دیدند و هرگز وارد بررسی ادیان و سپس شناسایی دین اسلام به عنوان دینی برتر و قابل اعتماد نمی گردیدند این دوستان شاید هم با تکیه بر توانایی های خود در حد مطلوبی  از دین اسلام و ارزش ها دفاع نمایند ولی به آن رتبه وارستگی و خودسازی نرسیده اند که بتوانند اگر با افراد  معروف و صاحب جایگاه و حتی تعریف شده توسط رهبر ایران بر خورد نمودند که بر اثر عدم وارستگی و خوسازی کافی تحت تأثیر دست های توانا و مرموز قرار گرفته باشند را شناسایی و تشخیص بدهد.


دوستان دقت نمایید واضح و آشکار بود که هدف فتنه 88 جلوگیری از ریاست جمهوری مجدد احمد ی نژاد بود و این امر آنقدر برایشان مهم بود که حاضر شدند آبرو و اعتبار چند دهه خود را به مسلخ ببرند تا جلوی ریاست جمهوری دوباره احمدی نژاد را بگیرند که اگر با استقامت و هوشمندی رهبر  ایران مواجه نمی گردیدند ، یا جلوی ریاست جمهوری این شخص را می گرفتند یا  همراه  با خود کِشتی  ثبات و آرامش کشور را  به زیر آب می کشیدند.


و لذا واضح و آشکار بود و برای هر انسان مبتدی که از منظر بی طرفانه و آزاد نگاه می نمود واضح می گشت که انحرافی نامیدن احمدی نژاد و بزرگ ترین خطر برا ی اسلام و انقلاب نامیدن احمدی نژاد به همراه چند همراهش و به صورت ضمنی فرماسونر نامیدن او و همراهانش ، بابیت مدرن خطاب کردن او ،  و زاویه دار نشان دادن این شخص با رهبر کشورمان و مرتبط دانستن ایشان و همراهانش با رمالان و نیز سحر شده نامیدن احمدی نژاد  و حتی تا انجا پیش بروند که احمدی نژاد و چند همراهش را به عنوان فتنه بزرگ تر از 88 بنامند  تنها و تنها ،باز تأکید می نمایم،  تنها و تنها به سود فتنه گران 88 و به ضرر احمد ی نژاد و به ضرر  کسی که در نماز جمعه بعد از انتخابات 88 فرمود نظرات احمدی نژاد به نظرات من نزدیک تر است تا  نظرات هاشمی ،  تمام می گردید.


حال چه شد افرادی با تحصیلات بالا   با رزومه هایی پر از اثرات مفید و با ارزش  عملی و نظری چه در حوزه و چه در سپاه و چه در جاه های دیگر نتوانستند مصلحت  جامعه و مصلحت انقلاب و مصلحت مدیریت رهبر کشورمان را در مواضع و سخنان خود لحاظ کنند و تحت تأثیر دست ها ی توانا و مرموز قرار گرفتند و حتی کار را به جایی کشانده اند که بعد از سخنان رهبرمان در آخرین دیدار با هیئت دولت مبنی بر اینکه این دولت تا کنون شعار ها ی انقلاب را سر دست گرفته و هیچ احساس خجالتی ننموده است  ، مشاهده نمودیم  در نماز جمعه تهران این سخن رهبر انقلاب را مبنی بر اینکه این دولت شعار های انقلاب را سر دست گرفته است را بیان می نماید ولی در کنار آن بیان می کند البته در اول اینگونه بود (یعنی تا الان نه) و به راحتی به رهبر بزرگوارمان دهن کجی می نماید  متاسفانه تنها به این شخص محدود نمی شود  بسیاری از افراد دیگر در حوزه و سپاه و جا های دیگر (البته با رده های متفاوت ) همچنان چنین نظر ی را دارا می باشند و به راحتی همچنان می بینند می توانند نیرو ها ی مذهبی و وفادار به انقلاب و سیستم ولایت فقیه را تحت تأثیر خود قرار بدهند


وقتی ریشه یابی می نماییم می بینیم چه آنان که نیرو های مذهبی و انقلابی را تحت تأثیر قرار می دهند و چه نیرو ها ی مذهبی و انقلابی که تحت تأثیر قرار می گیرند دچار عدم خودسازی و وارستگی کافی می باشند که اینگونه بحرانی را شکل می دهند که رهبر کشور مان در بین دانشجویان در تاریخ ششم مرداد گله از به فراموشی سپرده شدن فتنه 88 می نمایند فتنه ای که در آن فرمان به  جنگ نرم داده بودند ولی نتیجه این جنگ نرم حکایت از  پیروزی خط هاشمی در این جنگ نرم می دهد جالب است برای اینکه این افراد تأثیرگذار چون شریعتمداری و .... بتوانند خط تأثیر گذاری خود را  بر نیرو های مؤثر در انقلاب  ادامه بدهند  القا موفقیت اصولگراها را  در انتخابات 92   در دستور کار خود قرار دادند.


دوستان تا خود سازی کافی و وراستگی کافی در بین تأثیر گذاران و تأثیر پذیرنده ها وجود نداشته باشد  باز در جنگ نرم  فرمان داده شده دیگر توسط ولایت ،  دست آخر همه چیز  به سود جبهه مقابل تمام خواهد شد.



مطلب مرتبط:


چرایی پیروزی جبهه هاشمی




                                             آیکون نظرات در بالا ی مطلب می باشد 




دوستان نادانی که در جایگاه تأثیر گذاری ایستاده اند


بسم الله الرحمن الرحیم


دوستان نادانی که  در جایگاه تأثیر گذاری ایستاده اند 



مطلب طولانی و بسیار قابل بسط و توضیح می باشد ولی بهتر می بینم خلاصه نمایم و لُب مطلب را بیان کنم


دوستان ببینید به قول دوستی هاشمی بعد از 8 سال بلاخره به آرزویش رسید


چرا ایشان به آرزویس رسید؟


واضح است وقتی خطی که در مقابل این شخص ایستاده بود و به عنوان تنها استقامت کننده در مقابل او و  توانایی ها و زیرکی او  ، مطرح بود را با سعی و تلاش عده ای خاص (که بیان می نمایم این عده چه کسانی هستند ) در اذهان مذهبی ها و حزب الهی ها به عنوان جریان انحرافی ترسیم نمودند این باعث شد قائله  88 از اذهان پاک و یا کم رنگ گردد.


واقعا" باورم نمی شد اکثر مدهبی ها و حزب الهی های ما جنگ نرمی که  رهبرمان که در سال 88 فرمان دادند  را اینگونه تبدیل به جنگ با هسته اصلی مقابله با خط هاشمی تبدیل نمایند (جنگ با احمدی نژاد و چند یاور و همراهش) متاسفانه عمده مذهبی ها  و حزب الهی های طرفدار انقلاب و طرفدار خط امام خمینی و خط رهبر فعلی انقلاب امام خامنه ای  ، توسط عده ای دوست نادان که  در جایگاه تأثیر گذاری بر این طیف وفادار به انقلاب و ولایت قرار گرفته اند مورد تأثیر واقع شدند و به صورت مرموز به موفقیت خط هاشمی بعد از 8 سال کمک نمودند به عبارتی مذهبی ها و حزب الهی های ما با تأثیر پذیری از این دوستان نادان نقش بسیار مهمی را در پیروزی هاشمی بعد از 8 سال بازی نمودند.


آیا می توان امیدوار بود که مذهبی های ما با فهم و درک چنین نقطه ضعفی  ادامه خط نورانی انقلاب را اینگونه با چالش مواجه ننمایند و دیگر شاهد به بازی گرفته شدن آنها توسط افراد تأثیر گذار نباشیم افرد تأثیر گذاری که با تأثیر گذاری خاص  بر قشر مذهبی و حزب الهی کشورمان ،  چون دوست نادان عمل نمودند و مرموزانه این قشر را در پازل چنین شخصی به بازی گرفتند و باعث پیروزی او بعد از 8 سال شدند.


مطلب مرتبط:


علت پیروزی جبهه هاشمی


 

                                        آیکون نظرات بالا ی مطلب می باشد  




این اراده ای که در تخریب کنندگان احمدی نژاد شکل گرفته است که تأییدات رهبر ایران را نادیده می گیرند از کجاست؟


بسم الله الرحمن الرحیم


این اراده ای که در تخریب کنندگان احمدی نژاد شکل گرفته است که تأییدات رهبر ایران را نادیده می گیرند از کجاست؟ 



حقیقتا" انسان درخودسازی و وارستگی صاحبان نام و آوازه و دارای جایگاه در نظام  که در تخریب احمدی نژاد پرچم تخریب و نه نقد را بر افراشتند دچار شک و تردید می گردد و به سمتی می رود  که ظن  انسان  به  عدم وارستگی و خودسازی کافی این افراد قوی می گردد.


قطعا" عمده   افراد ،  دارای ایرادات خاص  می باشند که این مربوط به شخصیت و مرام آنها می گردد  و هم دارای حسن ها و برجستگی هایی که در روح فطری  افراد نهادینه شده است که با خودسازی بر این حسن ها افزوده می گردد و از ایرادات کاسته می شود.


حیرت ما از آنجا ناشی می شود که عده ای پرچم ولایت مداری و حتی حراست از جایگاه ولایت را در دست گرفته اند ولی  در وقایعی که گذشت چون احمق ها و کودن ها رفتار نمودند و حتی  در خوش بینانه ترین نگاه به این افراد باید گقت اینان انسان های کوچکی می باشند که در جایگاه و عنوان های بزرگ  با زیرکی و هوش سرشار و توانایی های فردی که داشته اند ، قرار گرفته اند در حالی که خودسازی و ورارستگی های لازم موردنیاز  این جایگاه ها و عنوان های بزرگ را ندارند.


هر انسان کم هوش و حواس نیز متوجه می گردید که تخریب احمدی نژاد به سود انقلاب و به سود سکاندار آن سید علی خامنه ای نمی باشد ولی می دیدیم این افراد  علی رقم داشتن  هوش سرشار و توانایی های فردی بالا ولی  نمی توانستند این حقیقت را لحاظ کنند و این دولت را مغایر با امتیاز دهی های رهبرمان ،  دولتی انحرافی و خطرناک برای اسلام و جلوه ای از بابیت مدرن و .... فریاد نزنند.


نمی توان باور نمود و هوش و زیرکی خود را زیر سوال ببریم که بیان کنیم این افراد متوجه  حقایقی که بیان نمودیم نمی گشته اند! ،  در اصل ریشه تخریب احمدی نژاد و دولت او را از طرف این افراد نه در عدم  فهم و درک این افراد بلکه باید در عدم خودسازی و وارستگی لازم این اشخاص متناسب با جایگاههایی که در آن قرار گرفته اند و عنوان های بزرگی که به آنها اطلاق می گردد و معروفیت های بزرگی که برایشان ذخیره  شده است  جستجو  کرد حقیقتی که عمدتا" از دید افراد اجتماع پنهان می ماند ولی اثر خود را همچون سم در مواقع حساس نشان می دهد.


دوستان دقت نمایید رهبرمان در آخرین دیدار با هیئت دولت علاوه بر تأییداتی که قبلا" از این دولت به عمل می آوردند در دو جای  سخنانشان فرمودند: 


1- یک نکتهى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند.


و در جایی دیگر باز فرمودند: 2- این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوههاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود.



آیا  ، دوستان مذهبی ما  ، بسیجی ها و جبهه رفته هایی که همسو با دشمنان بیرونی خواستار لجن مال شدن و تخریب سنگین این دولت شدند و تحت تأثیر این تأثیرگذاران خود نساخته قرار گرفتند ،  تحت تأثیر تفاسیر ناجوانمردانه نسبت به رفتار این دولت قرار گرفتند تحت تأثیر دروغ هایی که از بولتن های بعضی ارگان های خاص خارج می شد قرار گرفتند دچار شرم و خجالت در پیش گاه خداوند خواهند شد؟! آیا اینان باور می نمایند که سطحشان پایین می باشد و باید بیشتر اهل بصیرت باشند  و لزوم دقت برای فهم  گیر و مشکل شان که باعث چنین رفتار هایی گردید را متوجه گردند ؟!


 

                                      آیکون نظرات در بالای مطلب  می باشد