تا کی باید جبهه انقلاب از دست امثال شریعتمداری ها ضربه ببیند
جبهه حق باید سطح زیرکی خود را بالاتر ببرد به این مفهوم که به عینه دیده می شود نیرو های وفادار به انقلاب از هوشمندی خاص بی بهره می باشند یعنی وقتی کسی در جبهه نیرو های انقلاب شروع به ایفای نقش نمود و در دوران اصلاحات فعالیت هایی را برای تضعیف جایگاه این تأثیرگذاران افراد مدعی اصلاحات در اذهان ملت انجام دادند و هیچ گونه واکنشی از این افراد نسبت به نیرو های وفادار به انقلاب در دست ما وجود ندارد به راحتی به این سنخ افراد اعتماد می نماییم
دوستان اجازه دهند بیشتر توضیح بدهم ، ببینید بر خورد نیرو هایی که در صف جبهه مدافعان انقلاب و ولایت قرار گرفته اند با نیرو های مقابله کننده با مسیر مستقیم انقلاب ، کافی برای اعتماد کامل به آنها نمی باشد به خصوص که این افراد خود در را صف اول قرار داده و حتی پرچم نیز در دست گرفته باشند و خود را مدام در معرض دید نیرو های مدافع انقلاب قرار بدهند و در جایگاهی قرار بگیرند که بتوانند با بیانات و نوشته های خود نیرو های مذهبی را تحت تأثیر قرار بدهند و یا در سرنوشت مدیریت اذهان توده های وفادار به انقلاب تأثیر گذار باشند
و لذا لازم است نوع تربیت خانوادگی و و شخصیتی و بینشی این افراد را در بر خورد با نیرو های مدافع انقلاب که در طیف ها و رنگ ها و نظرات ، و فر هنگ و سرزمین های زندگی متنوع گسترده شده اند را نیز رصد نماییم
ببینید نیرو یی از نیرو های انقلاب به کمک دوستانش که مدتی در سطح وسیع همسو به فعالیت اصلاحی در این سرزمین پراخته اند بر نهاد ریاست جمهوری راه می یابند خوب اگر شخصی یا اشخاصی که در صف نیرو های مدافع انقلاب و ولایت قرار دارند در مواجهه با جبهه مقابله کننده با حرکت سالم انقلاب و خواسته های ولایت ،فعالیت هایی ولو درخشان را از خود نشان داده باشند ولی بیایند و این نیرو های راه یافته به نهاد ریاست جمهوری را همسو با خواسته دشمنان انقلاب مورد تخریب نرم و شدید و مدام قرار بدهند و حتی وقتی به آن شخص یا اشخاص اظهار داشته می شود این خواسته دشمنان انقلاب می باشد که در سخنانی خواستار بدنامی و ترور شخصیت این نیرو و یا نیرو های راه یافته به نهاد ریاست جمهوری کشور ایران را شده اند دست به انکار بیان چنین خواسته ای از سمت دشمنی می رنند و همچنان چشمان خود را می بندند و با متوسل شدن به بزرگ نمایی و ارائه تحلیل های شخصی و متاسفانه بعضا" دروغ پراکنی و تهمت زنی باز به راه تخربی و ترور شخصیتی این نیرو ها ادامه می دهند.
ببینید دوستان آیا نباید به این سنخ افراد تنها تا حدی اعتماد نماییم و نیرو های انقلاب با در پیش گرفتن یک سطحی از هوشمندی ایمنی ساز ، سعی نمایند با رصد بیوگرافی رفتار کسانی که صف اول مدافعان انقلاب و ولایت قرار گرفته اند نگذارند افرادی از چنین سنگر ها و جایگاه ها و عنوان های مهم ، با نیرو های انقلاب ، همسو با دشمنان روش های تخربی نرم را درمقابل نیرو های خودی در پیش بگیرند و باز همچنان پرچم دار و در جایگاههای تأثیر گذار قرار گرفته باشند مثلا" لازم است نیرو های مذهبی و بسیجی مدافع انقلاب و ولایت مدیر مسول روزنامه کیهان و دست اندرکاران فلان سایت های خبری منتسب به سپاه و نیز تبلیغات اسلامی و رئیس موسسه آموزشی امام خمینی و تأثیرگذاران این موسسه ، نیز بعضی از امام جمعه ها و حتی افرادی در پوشش نماینده ولی فقیه در جا ها ی مختلف را مورد دقت قرار بدهند و رفتار آنها را با نیرو های مدافع کشور و انقلاب و ولایت را که در دو دوره در نهاد ریاست جمهوری به فعالیت پرداختند را مورد بررسی جدی و بدونه اغماض قرار بدهند و با بر خورد هوشمندانه مانع حضور هر کدام ار افراد ذکر شده ای که رفتاری صحیح در پیش نگرفته اند و همسو با دشمنان رفتاری را با نیرو های خودی در پیش گرفته اند ، بشوند و در این راه از عنوان های بزرگ حوزه و سپاه و منتسب بودن به ولایت و... عبور نمایند و با بر خوردی هوشمندانه نگذارند این افراد به راحتی در جا های تأثیر گذار حضور داشته باشند تا ان شا الله اینگونه ضریب ایمنی را در راه حرکت پویای انقلاب افزایش داده باشیم
مطلب مرتبط:
دستکاری شریعتمداری در سخنان ۲ هفته قبل نتانیاهو برای تخریب مشایی + سند
'حسین – ش' باز هم فحاشی کرد؛ این بار به عبدالرضا داوری
قسمت نظرات در بالا ی مطلب می باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
جدیدا" رئیس قضاییه بلبل زبان شده اند
کشور ما ایران کشوری می باشد که با انقلاب اسلامی که به صورتی ریشه ای اصول و شعار های آن در طول قرن ها در روح و روان ملتش لانه نموده است ، توانسته است به سطحی از توقع دسترسی پیدا نماید که هر شخصی و یا گروهی بخواهند در مقابل این توقع چه بصورت نرم و چه سخت مقاومت نماید و یا بر عکس حرکت نمایند شاهد بر خورد دست رد ملت بر سینه خویش خواهد شد
متاسفانه رئیس قضاییه ما فراموش نموده اند در کشور متمدن و ملبس شده به اعتقاد به مبانی و شعار های انقلاب اسلامیش در بین توده های مردم این سرزمین ، زندگی می نمایند
این کشور نمی گذارد حتی اگر کسی منصوب رهبر انقلابش هم باشد بتواند بی عدالتی نماید و عدالت را تنها در دستان خود بر علیه رقیب خود ببیند و برا ی خود حد و مرزی از عدالت قائل نباشد و در نهایت امر دست رد بر سینه چنین شخصی خواهد نهاد
این پذیرفته شده نیست که افراد بتوانند عنوان ها ی آیت الهی را هزینه برای چنین روش های نادرست نمایند و این عنوان ها را پرده ای بر این روش های ناعادلانه خویش قرار بدهند
شاید شخصی چون آملی لاریجانی بتواند با پوشش منتصب ولایت بودن و عنوان آیت الهی چند صباحی را از عدالت استفاده ابزاری نماید و آن را تنها بر علیه رقیبان سیاسی و خانوادگی خود به نحوه سخت اعمال نماید و رئیس جمهور چنین کشوری را که نماد مردم سالاری دینی و نماد مبارزه با استکبار و دلسوز بودن برا ی توده ه های مردم این کشور می باشد و خود را وقف تجلی شعار های انقلاب اسلامی این کشور نموده است را انحرافی ببیند و سعی در اشاعه چنین امر نادرستی بنماید و عدالت را در فضایی نا جوانمردانه ای که در رسانه های این کشور همسو با خواسته خود برعلیه این رئیس جمهور شکل گرفته است را نادیده بگیرد ولی رسانه های طرفدار چنین رئیس جمهوری را مدام با چوب عدالت و قانون مورد باز خواست قرار بدهد زیرا جلوی اشاعه چنین تخریبی را می گرفتند و این مطابق با خواسته چنین رئیس قضاییه نبوده است اینکه عدالت را بر روی کوچکترین سخنان و رفتار نزدیکان چنین رئیس جمهوری متمرکز نماید و چوب قهریه نظام را با شلاق تمام بر پیکر این اطرافیان بکوباند ولی هیچ هرزگویی که در مورد این رئیس جمهور رخ می دهد را حتی ذره ای عدالت اعمال ننماید نشان از بر خورد قوه قهریه کشور که از عمق اعتقادات انسانی ، اخلاقی ، اسلامی ملت این کشور سرچشمه می گیرد در آینده ای نزدیک با چنین رئیس قضاییه خواهد بود این کشور از سال 57 تا کنون وارد فاز مطالبه و توقعی انقلابی شده است و لذا رئیس قوه قضاییه با کودک صدا نمودن چنین رئیس جمهوری باید بداند تا چند صباح کوتاهی در این کشور فرصت بلبل زبانی دارد نه بیشتر و خود را آماده برا ی بر خورد دست رد این کشور و ملتش بر سینه خویش به واسطه بی عدالتی های زیرکانه ای که تا کنون اعمال نموده است ، برای همیشه بنماید
مطلب مرتبط:
آملی لاریجانی: اقدام رئیس جمهور یک لجبازی کودکانه است!
آیکون نظرات بالای مطلب می باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
علت پیروزی جبهه هاشمی
انسان می بیند همیشه جهل و نادانی باعث و بانی تکرار مسائلی تلخ در طول تاریخ بوده است.
امام خمینی آن مرد ژرف اندیش فرمودند تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش بر پیکر حرکت بالنده اسلام.
برای ما جای سوال است چگونه عده ای ناشایست توانسته اند خود را جزو بزرگان اسلام وارد نمایند و سپس با نادانی و خودنساختگی خود ضربات سنگینی را بر حرکت بالنده اسلام در طول تاریخ اسلام وارد نمایند.
در سال 84 مردی با نام احمدی نژاد چون ستاره امیدی بر فضای سیاسی کشور خودنمایی نمود و خیل عظیم و سرگردان ملت را که پناهی برای رهایی از وضع موجود و تنگناهایی که در مسیر ادامه زندگی طبیعی شان شکل گرفته بود مشاهده نمی کردند به سمت او هجوم بردند و او را بر سرنوشت قوه مجریه کشور خود گماردند.
ملت از چنین انتخابی راضی بود و بر خود می بالید که توانسته است از بین چندین کاندیدا و در بین شعار هایی که هر کدام می دادند چنین ستاره امیدی را رد یابی نمایند و بر مقدرات زندگی خویش بگمارند.
این مرد توانست کشور را در مسیر پیشرف یاری رساند و در این مسیر با اجرایی نمودن کارت سوخت با هوشمندی بالا مصرف بی رویه مرفهین و حتی توده های متوسط را کنترل و عدالت را در این زمنیه به نقطه مطلوب نزدیک نماید و سپس کشور را در مقابل تصمیم خطر ناک استکبار جهانی در راستای تحریم بنزین واکسینه نماید.
ایشان توانست با حساسیت بر سرعت بخشی بر انجام پروژه های مختلف عمرانی زمان انجام پروژه ها را کاهش دهد و با حساسیت بر پاک دستی ، هزینه پروژه ها را تنها محدود به هزینه های واقعی آنها بنماید و اینگونه کشور را در انجام پروژه های عمرانی به نقطه ای تعجب انگیز برساند و همه را در حیرانی فرو ببرد و احساس رضایت را بر قلوب توده های ملت جاری سازد.
این مرد توانا و دلسوز تصمیم خود را با همه سختی هایی که در مسیر او قرار دادند تا نتواند پروژه ای عظیم را کلید بزند اجرایی نمود و امر پرداخت یارانه ها را به صورت مساوی در بین جمعیت عظیم کشور ایران عملیاتی نماید و در مرحله اجرای فاز اول این پروژه عظیم توانست قدرت خرید توده های ملت را افزایش بدهد و هم مصرف بی رویه سوخت و برق و آب را کنترل نماید و کشور را از مسیر عنان گسیخته مصرف گرایی در پتانسل های انرژی (بنزین ، گاز ، نفت ، گازوئیل ) و حیاتی (آب و نان ) بر گرداند و به مسیر اعتدال و منطق سوق بدهد.
همه در سال 84 شاهد بودیم که احمدی نژاد مورد توجه و میل سران و معروفین اصولگرا واقع نشد و وایشان مصمم تصمیم خود را برا ی نجات کشور و ملت خود از مشکلات غیر منطقی و قابل حل عملی نمود و علی رقم اصرار اصولگرا ها بر انصراف از کاندیداتوری ، تا آخر در انتخابات 84 ایستاد تا بتواند با نظر مثبت ملت وارد منطقه ممنوعه شود!!
بعد از سال 88 به یک باره عده ای که درانتخابات سال 84 قصد داشتند امورات بیشتری در اختیار انها قرار بگیرد آنهم نه برای خدمت بلکه برای توسعه حیطه نفود و تأثیر گذاری خود دست به تخریب سنگینی بر این شخص دلسوز و توانا زدند اینان سعی نمودند پتانسیل قضاییه را در اختیار خویش قرار دهند و ظریف های این قوه را برای آزار و اذیت این مردتوانا به میدان بیاورند از آن طرف قوه مقننه را نیز در این امر بسیج نمودند و حتی توانستند افراد تأثیر گذار در سپاه و حوزه ها را نیز وارد این میدان کنند و با همه امکانات خبری از قیبل بولتن های خبری ، روزنامه ها و سایت های خبری و معروفینی از وبلاگ دارانی که در فتنه 88 نام و آوازه ای یافته بودند با طرحی حساب شده هجمه سنگینی را بر پیکر این مرد تدارک ببینند و این هجمه را زمانی شروع نمودند که دولت توانسته بود در امر پرداخت یارانه ها موفقیت چشمگیری را کسب نماید (سال 90) لازم است مطلب مهمی را از قلم نیندازم که ذکر ان بسیار مهم و حیاتی می باشد این هجمه و به نتیجه رسیدن ان در اصل متکی بود بر تأثیر گذاری بر اذهان "نیرو ها ی مذهبی و مومن ، بسیجی ها و انقلابیون" و لذا این افراد توانستند کسانی را که پتانسیل مدیریت اذهان این قشر را دارند به خدمت بگیرند و از طریق این افراد تأثیر گذار ، در سطح کلان اذهان قشر مذکور را با خود همسو نمایند .
به عبارتی این مرد توانا از دو سو مورد ترد و انزجار قرار گرفت یکی ازسمت کسانی که با نام اصلاح طلب آن هجمه ها را در سال 84 بر او وارد نمودند که نتواند ملت را با خود همسو نماید و باز سعی نمودند منطقه ممنوعه ای که از دست داده بودند رادر سال 88 با خشن ترین تصمیمات باز پس بگیرند و دیگری از طرف لایه های به ظاهر همسوی با رهبر انقلاب و متعهد به شعار های انقلاب که این افراد همت خود را در جهت عدم تداوم حضور اکیپ احمدی نژاد بر نهاد ریاست جمهوری متمرکز نموده و توانستند با بکار گیری همه ظریفت های خود در ابعاد مختلف کار را به جایی بکشانند که نماینده ای که مورد تأیید احمدی نژاد بود را با عدم تأیید صلاحیت از طرف شورا ی نگهبان برای کاندیداتوری ریاست جمهوری مواجه بنمایند و اینگونه ادامه حضور تأثیر گذار چنین شخصی را غیر ممکن بنمایند .
جالب است که هم اصلاح طلبان در ابراز مخالفت و آشکارنمودن سعی و تلاش خویش در جهت جلوگیری از ورود احمدی نژاد به منطقه ممنوعه و کار شکنی در حهت تداوم ادامه تأثیر گذاری احمدی نژاد ایشان را شایسته نمی دیدند و هم اصولگرا هایی که به نظر می آمد باید از اینکه احمدی نژادی که همتش زنده نمودن شعار های انقلاب می باشد راضی و خوشحال باشند منتها هر کدام ایشان را از زاویه ای دارای شایستگی ها ی لازم برای حضور و یا ادامه حضورش در نهاد ریاست جمهوری نمی دیدند.
گروه اصلاح طلبان در سال 84 احمد ی نژاد را به عنوان سخصی متعصب و بسیار مذهبی که مثلا" می خواهد حالت پلیسی سنگینی در فضای اجتماع در راستای حفظ ظواهر اسلام دربُعذ پوشش زنان و ارتباطات بین زن و مرد بوجود بیاورد تبلیغ و مورد هجمه قرار داده بودند و در هنگام انتخابات سال 88 وقتی نادرست بودن این سبک سخنانشان اثبات شده بود به سمت زیر سوال بردن فهم و حکمت و مدیریت احمد ی نژاد در حل امورات کشور روی آوردند و توانستند اذهان توده هایی از ملت را نیز تحت تأثیر قرار بدهند بعد از اجرای هوشمندانه پرداخت یارانه ها در بین توده های ملت قدرت فهم و حکمت احمدی نژاد بسیار عیان گردید
بعد ازاینکه مشاهده گردید گروه اصلاح طلبان چیزی بر اساس شعار های خود که در سطح اجتماع آن شعار ها را شاخص گروه خود قرار داده اند دیگر چیزی در چنته ندارند و همه آنچه را در سطح اجتماع مدعی پرچم داری ان می باشند را به میدان تخریب احمد ی نژاد کشانده اند و همه با عملکرد احمدی نژاد بعد از مدتی سوخته شده است به یک باره مشاهده نمودیم لایه ای که اصلا" انتظار آن را نداشتیم و تصورش را هم نمی کردیم لایه ای که خود را در اول صف جبهه ولایت مداران نشان می داد و حتی نشانه های درخشانی در مبارزه با گروه اصلاح طلب دریافت نموده بود به میدان تخریب احمدی نژاد وارد می گردد تا میدان تخریب احمدی نژاد نوسازی و تجدید حیات گردد این گروه نیز دقیقا" بر اساس شعار هایی که در سطح اجتماع آن شعار ها را شاخص گروه خود قرار داده اند و خود را مدعی پرچم داری ان نشان داده اند احمدی نژاد را مورد حمله و یورش قرار دادند و بر اسا س رفتار ها و سخنان احمد ی نژاد و اکیپ همراهش سعی نمودند حمله و تخریب به سمت احمدی نژاد را همچون اصلاح طلبان ادامه دهند اصلاح طلبانی که گوییا به انها اشاره شده بود ساکت بنشینند و نظاره گر تخریب گری جبهه و گروه جدید باشند.
بعد از اینکه این گروه جدید توانستند به دست آورد های مناسبی در این زمنیه برسند و اذهان نیرو های تحت امرشان را و تحت نفوذ خود را که در اصل نیرو ها ی مذهبی و طرفدار تبعیت از ولایت بودند را نسبت به احمدی نژاد و اکیپ همراهش مسموم نمایند نوبت به حملات قضاییه و مقننه به سمت احمدی نژاد فرا رسید و با اطمینان کامل از اینکه رفتار ها ی تضعیف کننده ای که از سمت این دو قوه نسبت به احمد ی نژاد و اکیپ همراهش صورت می گیرد با مخالفت و بیانه های توده های مختلف مذهبیِ خواهان تبعیت از ولایت مواجه نخواهد شد و لذا این دو قوه تا آنجایی که امکان داشت به انحاء مختلف از تضعیف و آسیب رساندن احمد ینژاد و اکیپ همراهش کم نگذاشتند از آنجا که احمدی نژاد ر ابه مرحله بی یار و یاور رسانده بودند این دو قوه بدونه هیچ مانعی و اعتراضی از سمت مذهبیون نهایت تضعیف را بکار بردند می توان به نمونه کوچکی از آن ، زندانی نمودن مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در هنگام سخنرانی ایشان در سازمان بین الملل اشاره نمود. و نیز اگر رهبر انقلاب دو مرتبه جلوی حرکت های شدید قوه مقننه را که به سمت عملیاتی نمودن فاز تصویب مباحثی خطرناک با حداکثر آراء در مورد رئیس جمهور خیز برداشته بودند را نگرفته بودند شاید کشور را در مورد احمدی نژاد به سرنوشت حکومتی بنی صدر دچار می نمودند (دیده شد توسط مجلس خبرگان اعتراضی غیر مستقیم به این مانع شدن رهبر انقلاب در مقابل پروژه مجلس شورا ی اسلامی صورت گرفت!)
در حالی که توان احمدی نژاد از طرف این دو قوه کاهش یافته است و آسیب هایی به دولت وارد شده است که توان او را در برخورد با عملیات شکل دادن بحران سنگین اقتصادی که بر روی میز قرار گرفته است با کاهش معنا داری در ابعاد مختلف مواجه کرده است به یک باره طرح روی میز که همان شکل دادن بحران سنگین افتصادی می باشد با کمک استکبار جهانی و افراد مسلط بر گلو گاه های مختلف اقتصادی کشور به مرحله عملیاتی می رسد و این وضع با عدم ترس از رصد چنین طرحی و طراحانی و مجریانی توسط نیرو ها ی امنیتی ( احمدی نژاد در سفری به مشهد مقدس به عدم شناسایی این افراد توسط نیرو های امنیتی اشاره ای نمودند ) تا مرحله سنگینی پیش می رود.
اگر دقت شده باشد گروه جدید ی که بعد از اصلاح طلبان وظیفه تخریب احمد ی نژاد را اجرایی نمودند با عوامل قَدر خود در جا های مختلف (عواملی که می توانستند اذهان توده های مذهبی منطقه و حیطه خود را تحت تأثیر قرار دهند) ، سعی نمودند این بحران سنگین اقتصادی را به عنوان بی تدبیری رئیس جمهور عنوان نمایند به عبارتی این شعار بر علیه احمد ی نژاد به عنوان تخریبی بود که در همه ایران و در بین همه قشر ها قابل تأثیر و اثر گذاری بود و این شعار در یک هماهنگی کامل با شعار اصلاح طلبان در سال 88 قرار گرفته بود!! شعاری که تدبیر و مدیریت احمدی نژاد را نشانه رفته بود.
حال جای سوال است که در انتخابات 92 چگونه بین اصولگرایان اتحادی رخ نمی دهد ولی بین اصلاح طلبان به راحتی اتحاد رخ می دهد تا تمرکز آراء برا ی این گروه شکل بگیرد؟
دیده شد بین نیرو ها ی مذهبی و مدعی ولایت مداری اتحاد در جهت تخریب دولت و هماهنگی در نهادینه نمودن بحث جریان انحرافی شکل می گیرد ولی برا ی تمرکز آرا هیچ اتحاد ی رخ نمی دهد البته شخصی چون محسن رضایی را نمی توان به عنوان شخصی که در تمرکز آراء نیرو ها ی مذهبی نقش بازی می نماید به حساب آورد زیرا ایشان هرگز حاضر به کناره گیر ی نمی شدند و همیشه آراء ایشان که اصلاح طلبان به او رأی نمی دهند به عنوان پراکنده کننده آراء مذهبی ها مطرح بوده است.
حال این سوال مطرح می شود این مسموم نمودن اذهان ملت به واسطه بحران سنگین افتصادی ( همچون سال 88 )نسبت به تدبیر و مدیریت و درایت احمدی نژاد به عنوان فردی مذهبی و معتقد به گفتمان واقعی انقلاب و سپس عدم اتحاد در بین کاندا ها ی مذهبی مدعی ولایت مداری در جهت تمرکز آراء آیا می توانست نتیجه ای جز بالا رفتن نماینده هاشمی رفسنجانی داشته باشد؟؟
شاید اگر پیش بینی می شد که کاندا ها ی مذهبی مدعی ولایت مداری تجمع آرایشان باز از کاندید مد نظر هاشمی رفسنجانی کمتر می گردید و تجمع و اتحاد این کانداها نمی تواند مشکلی ایجاد کند آنوقت شاهد اتحاد و یکی شدن آنها می گشتیم تا اینگونه این آقایان زیرسوال نروند و به سوختگی نزدیک نگردند.
واضح است شخصی عین آقای جلیلی به سرنوشت قالیباف و محسن رضایی گرفتار شده است ولی گوییا مسیر تخریب و مهار احمدی نژاد باید برا ی چهار سال دیگر همچنان ادامه و حفظ گردد و لذا می بینیم ایشان مکلف به آماده شدن برای چهار سال دیگر گردیده است!!
آیکون نظرات بالای مطلب می باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند انتقام همسویی با خواسته استکبارجهانی و مافیای قدرت و ثروت داخلی را از دست اندرکاران شورا ی نگهبان خواهد گرفت
متاسفانه دست هایی نا مریی توانستند خواسته شیمون پرز و استکبار جهانی را برا ی سد نمودن راه احمد ی نژاد و تفکر احمد ی نژاد در ایران به ثمر بنشانند و در این راستا نیز قدرت خود را بالای سر شورای نگهبان قرار دهند و لذا اذهان ملت ما به این سمت سوق پیدا نموده اند که این دست های نامریی قدرتی آهنین بر سرنوشت این ملت بدست آورده اند ، دست هایی که می توانند نامه خصوصی رهبر بزرگوار کشورمان را با جرأت و بدونه احساس خطر آشکار نماید و هیچ مقامی در این کشور یارای مقابله و اعتراض را نداشته باشد جدیدا" یکی از آن آشکار کنندگان نامه خصوصی رهبر بزرگوارمان به رئیس جمهور محترم کشورمان آشکارا بیان نمود که من بر اساس یک دستور این نامه را آشکار نمودم این شخص در زمان آشکار سازی گفته بود سکوت رهبرمان را نشانه رضایت ایشان برداشت نمودم
ملت مشاهده نمود که این دست های نامریی آنچنان بر سرنوشت این کشور استیلا یافته است که رهبر بزرگوارمان به مصلحت کشور و انقلاب دبدند که در مقابل چنین ظلم آشکاری که در حق ملت و کشور و عالی ترین مقام این کشور رخ داد(آشکار نمودن نامه خصوصی معظم له) راه سکوت را در پیش بگیرند
ملت مشاهده نمود این دست های نامریی آنچنان بر افراد صاحب نفوذ در این کشور سیطره و تسلط یافته اند که شخصی را که توانست بر منطقه ممنوعه وارد شود و انقلاب را در ریل خودش قرار دهد و شعار ها ی انقلاب را با گروه چند نفره ای که با خود همراه داشت زنده نماید، با ظلمی آشکار از دهان یکی از معروفین و صاحب نفوذان هشدار دهد که سرنوشت کشور به دست افرادی فراماسونر افتاده است و اینان خواهان سیطره بر سرنوشت کشور ( ادامه حضورشان در منطقه ممنوعه ) هستند اینان بزرگ ترین خطر تاریخ انقلاب و اسلام هستند اینان ....
ملت مشاهد نمود که این دست های نامریی آنچنان بر افراد صاحب نفوذ و معروف این کشور تسلط یافته اند که توانستند در سال جهاد اقتصادی مسئله مانور دولت بر اسلام ایرانی (اسلام ائمه اطهار) را به عنوان ایرانی پرستی و ایرانی گری منفی از تریبون نماز جمعه تهران فریاد بزند.
ملت مشاهده نمود این دست های نامریی آنچنان بر سرنوشت این کشور و ملت تسلط یافته است که توانسته است با نفوذ در کنار اطرافیان افراد صاحب نام و قرارگرفته در جایگاه های مقدس حوزه ها رفتار عده زیادی از آنها در فتنه 88 را مدیریت نمایند و فریاد اَیُنَ عمار ولایت را بدونه پاسخ بگذارند و اگر هم همراهی می نمایند دو پهلو و چند پهلو وارد سخن گفتن بشوند و انقلابی را که تا مرز نابودی کشانده بودند را یاری ننمایند.
ملت مشاهده نمود این دست های نامریی با مدیریت انتخابات مجلس ، جمعی متخاصم با آن شخص وارد شده در منطقه ممنوعه را وارد مجلس نماید و حتی مجددا" همان شخصی که نسبت به عملکرد او در فتنه 88 اعتراضات جدی وارد شده بود را علاوه بر اینکه بر سرنوشت مجلس مسلط بگردانند عزم مجلس را هم به سمتی متمرکز کنند تا آن شخص وارد شده درمنطقه ممنوعه را حتی یک روز مانده به پایان دوره ریاست جمهوریش به عنوان انسانی ناشایست از منطقه ممنوعه خارج نمایند تا اینگونه به اهداف مختلفی دست رسی نمایند.
ملت مشاهده نمود این دست های نامریی تا آنجا تسلط یافته است که دو حرکت رهبر معظم انقلاب را در راستای جلو گیری از تحرکات مشکوک مجلس در بر خورد با رئیس جمهور را از کانال مجلس خبرگان و از دهان رئیس مجلس خبرگان مورد عتاب و هشدار باش قرار بدهند که امام خمینی اینگونه نبود و امام خمینی تنها به مجلس توصیه می نمودند و در کار های مجلس تأثیر عینی نمی گذاشتند و تنها در تیر خلاص بر عزل رئیس جمهوری همچون بنی صدر که توسط مجلس عزل شده بود ورود پیدا نمودند!!
ملت مشاهده نمود چگونه این دست های نامرئی در یک حرکت چند ضلعی 1- اول رسانه های مهم کشور را در خدمت خویش در آوردند و به سمتی بروند که این شخص وارد شده در منطقه ممنوعه و همراهان چند نفره اش را به عنوان جریان انحرافی در سطح کشور تبلیغ سنگین بنمایند و در این راستا نیز حتی عمده نمایندگان ولی فقیه در سطح کشور در رده های مختلف را با خود همسو نمایند ، 2- و تحریم بی سابقه اقتصادی که توسط استکبار جهانی بر ملت مان شکل گرفت به همراه متشنج نمودن بازار اقتصاد داخلی و آشفتگی در وضعیت دلار و نهایتان تورم سنگین اقتصادی ( آنهم در مدت کوتاه ) ضلع دیگر حرکت آنان را تشکیل داد 3- و سپس با تورمی که شکل دادند ضلع سیاه نمایی روش مدیریتی و هوشمندی آن شخص وارد شده در منطقه ممنوعه را با به خدمت گرفتن تریبون داران زیادی که در رده های مختلف مسئولیتی و معروفیتی و انبوه رسانه های داخلی ، چند ضلعی خود را کامل نمودند و اینگونه توانستند پروژه سد نمودن راه احمد ی نژاد را علاوه بر اینکه خواسته مسلم و قطعی خودشان بود ، خواسته فوری و شدید استکبار جهانی نیز بود را توسط شمشیر نامریی که بالای شورای نگهبان قرار داده بودند کلید بزنند و این شورا را به دلایل مختلف وارد سد نمودن ادامه حضور احمد ی نژاد در منطقه ممنوعه بنمایند
بعد از ضربه ای که در سال 88 از احمد ی نژاد خوردند و علت آن را نیز همسویی ملت به واسطه بصیرتی که نسبت به نقشه و نیت دست های نامریی پیدا نموده بودند ارزیابی نمودند و لذا این دست ها ی نامریی به فکر چاره افتادند تا با طراحی نقشه ای بسیار پیچیده ملت را سر درگم کنند تا نتوانند حقیقت امر را ببینند وگرنه هرگز نمی توانستند شمشیرنامریی خود را بالای شورای نگهبان قرار دهند و ادامه حضور احمد ی نژاد را در منطقه ممنوعه غیر ممکن بنمایند ، در اصل این شمشیر به خاطر گیج نمودن ملت ، بالای شورای نگهبان قرار گرفت
و دست آخر اینکه این دست های نامریی برا ی بیشتر گیج نمودن و حتی خواب نمودن ملت قناری ای را به عنوان بلبل و یا یک بدلی را به عنوان احمد ی نژاد رنگ خواهند نمود و تحویل ملت خواهند داد تا از هوشیاری احتمالی ملت درامان باشند و بتوانند منطقه ممنوعه را در اختیار خویش بگیرند.
حال نکته ای را بیان نمایم اگر دقت نموده باشید هیچ یک از کاندیدا ها اشاره ای به این دست های نامریی نمی نمایند که یا جرأت نمی کنند یا اینکه هنوز به بلوغ کافی در این زمینه نرسیده اند ( که بعید می دانم) اینان به صورت یکجانبه در هم شدن ناگهانی اوضاع اقتصادی کشور را نتیجه مدیریت مثلا" ناصحیح دولت بیان می نمایند و مدعی هستند با برنامه و اجرای سیستم های عالی می خواهند اوضاع کشور را همیشه در مدار پیشرفت و صحت و سلامتی قرار بدهند.
دوستان دقت نمایید گلوگاه ها ی اقتصادی کشور دست افراد خاصی می باشد به عبارتی در اختیار همین دست های نامریی می باشد ،، خوب آیا اگر شما دوست عزیز را رئیس جمهور این کشور فرض نماییم و بهترین برنامه را برای پیاده کردن بر سرنوشت کشور در اختیار داشته باشید و در زمانی که شروع می نمایید آن را اجرا کنید حاضر نشوید عدالت را زیر پا بگذارید و باج خواهی این افرادی که گلوگاه ها ی اقتصادی کشور در اختیار آنها می باشد را پاسخ بدهید آیا اینان اجازه می دهند شما بتوانید برنامه مفید خود را اجرایی نمایید؟؟
دوستان تنها کسی که اشاره ای به این افرادی که بر گلو گاه ها ی اقتصادی کشور تسلط دارند نموده است و ابراز کرده تا تکلیف مان با این افراد مشخص نشود کشور همیشه در مشکلات دست و پا خواهد زد همین کاندایی می باشد که توسط شورای نگهبان او را به عنوان جریان انحرافی مورد رد صلاحیت قرار دادند کسی که آمدنش نوید ادامه راه عدالت محوری احمدی نژاد را می داد این کاندیدای رد صلاحیت شده در چند مدت پیش به این موضوع اشاره نمودند ولی افسوس که این دست های نامریی بر سرنوشت این کشور تسلط آهنین پیدا نموده اند حتی رهبرمان نیز با دست تنها یارای مقابله با انها را ندارد معظم له روزی عدالت محوری احمد ی نژاد را تعبیر به در افتادن با اژدهای هفت سر نمودند آژدهای هفت سری که تنها با هوشیاری ملت قابل ریشه کنی می باشد ولی متاسفانه آنقدر مکار و حیله گر می باشد که می تواند ملت را با نقشه های پیچیده اش گیج و سردرگم نماید و اینگونه حتی ملت را همسو با خواسته خود بسیج نمایند.
این گروه به واسطه ثروت هنگفتی که در اختیار دارند و حاتم بخشی های جهت دار از سرمایه های خود توانسته اند مسیر تسلط خود را هموار نمایند و با همسویی سنتی بر اعتقادات نمک گیر شده ها خیال و غیرت مذهبی و اعتقادی آنان را نسبت به خود مطمئن نمایند تا هیچ موقع از این ناحیه مورد مخالفت واقع نگردند
به راستی نجات کشور و ملت از دست چنین مافیای هفت سر چگونه خواهد بود؟ آیا ملت برای همیشه اسیر نقشه های پیچیده این مسلطین بر گلوگاه های اقتصادی کشور باقی خواهد ماند یا ملت نیز همچون تعداد اندکی که در بین آنها وجود دارند و می توانند چنین مقاله ای را بنویسند هوشیار و متوجه می گردند تا این مافیای هفت سر در هیچ شرایطی نتواند او را گیج و سردرگم نماید؟؟
مطالب مرتبط:
شورای نگهبان در حال سقوط از جاده منطق و انصاف می باشد
آیکون نظرات بالا ی مطلب می باشد
شورای نگهبان در حال سقوط از جاده منطق و انصاف می باشد
متاسفانه اعضای محترم شورای نگهبان علی رقم اینکه انتظار بالاتری نسبت به آنها وجود دارد ولی در یک فرایند پیجیده ای به سمت سقوط از جاده منطق و انصاف سوق داده می شوند
متاسفانه دوستان ما درشورای نگهبان گوییا فراموش کرده اند که شورای نگهبان جدای از افراد اداره کننده ، یک کمر بند ایمنی در مورد امنیت آینده نظام می باشد که اگر تحت تأثیر افراد مختلف ولو عنوان دار و معروف قرار گیرند علاوه بر اینکه مسئولیت ذاتی این شورای مهم را به مخاطره انداخته اند ایمان و اعتماد ملت را بر چنین شورای مهمی با بحران مواجه خواهند نمود.
و لذا ای کاش این دوستان دست از این همسو یی با فضای ایجاد شده بر علیه دولت بردارند و همسو با دشمنان خارجی و دشمنان داخلی و اصولگرایان طماع به ذخارف و استعداد های این کشور فضایی را دامن نزنند که این تصور در بین توده های ملت شکل بگیرد که جوسازان و تخریب کنندکان چهره دولت و رئیس جمهور توانسته اند بر این شورا طمع نموده به طوری که دست به جوسازی و درخواست های مکرر جهت رد صلاحیت شخص مورد تأیید دولت از چنین شورایی بزنند و متاسفانه این تحرکات و جوسازی ها گوییا با چراغ سبز این شورا مواجه شده است و تنها واکنش این شورا نه بر علیه این جوسازان بلکه همسو با آنان و در جوسازی بیشتر بر علیه رئیس جمهور ولایی و انقلابی صورت می گیرد اعضای این شورا با عجله و دست پاچگی در حالتی که نظرات مختلفی در مورد همراه شدن رئیس جمهور با شخص دانشمندی همچون مهندس مشایی که مظلوم تر و شدیدتر از شهید بهشتی بر علیه او جوسازی نموده اند ، در هنگام ثبت نام کاندیدای ریاست جمهوری ، وجود دارد و حتی در بین این شورا نیز اجماعی وجود نداشته است دست به تحرکی مشکوک می زنند و رئیس جمهور این کشور را که جایگاه انقلاب و ایران را در سطح بین المللی ارتقاء چشم گیری داده است را به عنوان مجرم به قوه قضاییه معرفی می نماید
ناراحتی ما از بیرون زدن دم خروس شورای نگهبان می باشد که ما را نگران نموده است که اینان نه اینکه تحت چنین جوسازی های سنگین در این چند سال بر علیه رئیس جمهور قرار گرفته اند بلکه خود را در حالتی از سقوط از جاده منطق و انصاف قرار داده اند و همسو با این جو سازی ها تحرکاتی مشکوک از خود بروز می دهند و این برا ی آینده انقلاب و کشور نگران کننده می باشد گوییا دست اندکاران این شورا دچار بی بصیرتی ناشیانه ای شده اند که متوجه نیستند این شورای امانتی است که به آنان سپرده اند و اینان در سایه تنگایی که برا ی ولایت وجود دارد به راحتی خود را در معرض سقوط از جاده منطق و انصاف قرار داده اند قطعا" رهبر کشورمان به خاطر مصالح کشور حاضر نمی شوند دم خروسی که از این شورای بیرون زده است را به اطلاع ملت برسانند و لذا لازم است دوستداران انقلاب در نامه های جداگانه بسیج شوند و دوگانگی و تضادی که در این شورا در حال شکل گیر ی خطرناک می باشد را به آنان متذکر شوند تا شاید دلسوزی واقعی اولیه برای انقلاب در درون این دوستان مجددا" شعله ور گردد و دست از همسویی با جوسازان و تهمت زنندگان عنوان دار و با مسئولیت ها ی بزرگ در این کشور قرار نگیرند و آینده انقلاب و کشور را با چنین همسویی های به مخاطره نیندازند قطعا" اگر ملت آگاه گردد که معروفین در رده های حوزوی و قسمت های مختلف نظام به واسطه عدالت محوری احمد ی نژاد با او دشمن و مخالف شده اند و در این بین توانسته اند شورا ی نگهبان را نیز با خود همسو نمایند نه اینکه خوشحال نخواهند شد بلکه مطالبه ای جدی در بین ملت شکل خواهد گرفت که اعضای این شورا ی جای خود را به انسان های مطمئن تر بدهند و این برای کشور ما و بازتاب جهانی ان مناسب نمی باشد ولی اگر این روند و این آشکار شدن دم خروس همچنان ادامه یابد خود به خود چنین مطالبه ای در بین توده های ملت و طرفدارن انقلاب شکل خواهد گرفت.
البته این سخنان به مفهوم عدم تحمل تصمیمات این شورا نمی باشد بلکه حتی اگر این شورا تحت تأثیر جوسازی ها و تهمت زدن ها و دروغ سازی ها تصمیماتی را اتخاذ نماید ملت تحمل خواهد نمود ولی با دیدن چنین وضعی مطالبه ای در بین ملت شکل خواهد گرفت که خواهان جایگزینی افراد قابل اعتماد تری خواهند شد این ملت با کسی چه استاد دانشگاه باشد چه شخصیت سیاسی داشته باشد و چه مرتبه های مختلف حوزوی داشته باشد عقد اخوت بر سر مصالح و مسیر انقلاب نبسته است و اجازه نمی دهد قسمت ها ی مختلف نظام در یک فرایند غیر معقولانه ای قرار بگیرند.
مطالب مرتبط:
بررسی نسبت عملکرد شورای نگهبان با سلامت انتخابات
آیکون نظرات بالای مطلب می باشد