تکامل در مسیر ظهور ( سیاسی )

دوستان ظواهر امر و روند اتفاقات فریاد نزدیک بودن ظهور را سر داده است به هوش باشیم غافلگیر نشویم

تکامل در مسیر ظهور ( سیاسی )

دوستان ظواهر امر و روند اتفاقات فریاد نزدیک بودن ظهور را سر داده است به هوش باشیم غافلگیر نشویم

پیشروی گام به گام عوامل هاشمی برای کشیدن ترمز فعالیت های رئیس جم

بسم الله الرحمن الرحیم



پیشروی گام به گام عوامل هاشمی برای کشیدن ترمز فعالیت های رئیس جمهور



علامه مصباح  در جواب  دبیر سیاسی هفته نامه ی موسسه امام قم که فرار مهدی هاشمی را شبیه فرار بنی صدر تشبیه می نماید و پیشبینی می کند باید انتظار اقدامات فتنه سبز با ترور و تحرکات مصلحانه داشته باشیم  و  مصباح در جواب او می گویند:


« ... نیازی به این کارها ندارد ! چون در تمام مراکز حساس نظام نفوذ داشته و هنوز قدرت دستش می باشد ، ترور مال کسی است که دستش از همه چیز کوتاه شده باشد !!! » (ببینید)


هرچند  علامه مصباح  نا خود آگاه به سود هاشمی مواضعی نادرستی اتخاذ نمودند  ولی سخن او اشاره به واقعیتی تلخ دارد که می بینیم عده ای خواسته هاشمی را برای زیر سئوال بردن دکتر احمدی نژاد و به تبع آن بی لیاقت و بی کفایت نشان دادن رئیس جمهور در اداره کشور  پی گیر هستند و ما این نقش را در مجلس و در برخور متضادگونه قوه قضاییه با کسانی که در فضای رسانه ها و بخصوص در فضای سایبر  ،  احمدی نژاد را تخریب سنگین می نمایند و از آنطرف نیز  مقاومت ها و دفاع هایی که درمقابل این تخریب ها صورت می گیرد و نیز برخورد هایی که از طرف مدعیان ولایت در سپاه بخصوص از طریق رسانه های مربوط به سپاه چون جوان و فارس نیوز  و تا حدی این روند در سپاه پیش می رود که از سمت  سپاه شنیده می شود بزرگ ترین دست آورد سال 90 آنها (سال جهاد اقتصادی!) مبارزه با طرفداران احمدی نژاد (جریان انحرافی ، اصطلاحی که توسط هاشمی گرا داده شد) می باشد(برای جلو گیری از ورود آنها به مجلس)  و جدیدا" می بینیم عده ای از امام حمعه ها نیز در بحث گرانی ها در حرکتی هماهنگ دولت را شدیدا" با عبارت بی تدبیر مورد تخریب قرار می دهند و عامل اصلی گرانی ها و وضعیت رو به صعود ارز را به عنوان بی تدبیری دولت  در جایگاه نماز جمعه ها فریاد می زنند ولی نمی گویند که عوامل مخفی  هاشمی که در جا یگاه های حساس نظام بیش از یک سال دولت را  به نیابت از هاشمی  با عبارت جریان انحرافی مورد تخریب فوق سنگین و تضعیف قرار دادند ما با سکوتمان  تخریب کنندگان را یاری  نمودیم و الان  دولتی که سهمیه بندی بنزین و اجرای یارانها را از اول انقلاب تا کنون در کارنامه خود دارد را به بی تدبیری مورد اتهام  و تخریب سنگین قرار می دهیم 



این وضعی که در مقابل خود می بینیم  سخنان علامه مصباح را کاملا" مورد تأیید قرار می دهد و می بینیم برا ی انتقام گیری از خادم ملت و کسی که روند اثبات عدم کارایی سیستم ولایت فقیه را ترمز کشید و جریان را برعکس نمود  ترور و تحرکات مسلحانه به شکل دیگری عملیاتی می شود و متاسفانه عوامل این عملیات به خاطر قرار گیری در جایگاه های حساس  نظام  ، ملت را مجبور نموده اند به خاطر جایگاه ها فعلا" صبر و تحمل را در پیش بگیرند ولی این سئوال همچنان برای ملت باقی می ماند که چگونه می توان این افراد را که از یک سال پیش به نیابت از طرف هاشمی پروژه و خواسته او را به شکل بسیار مرموز و فوق پیچیده ( به عبارتی با ابزار نفاق فوق پیچیده ) اجرایی و عملیاتی نموده اند را از بدنه نظام خارج نمود و امنیتی مورد لزوم را به انقلاب و حرکت رو به رشد آن اعمال نمایند تا  اینگونه شاهد نباشیم که افرادی که کاملا" تأکید می کنم کاملا" در نقش یک انقلابی و اسلام گرای واقعی ظاهر می شوند ولی به راحتی با حمله و یا سکوت خود کسی را که به قول رهبر انقلاب شعار های انقلاب را زنده نمود(ببینید) و انقلاب را در ریل خودش قرار داد خواسته هاشمی را به صورت مخفی جنبه عملی و عملیاتی بدهند و به قول علامه مصباح نیازی به ترور و تحرکات مسلحانه بعد از فرار مهدی هاشمی لازم نباشد و آنقدر این تخریب (تخریبات ترور گونه و ...) مؤثر واقع بشود که باخیال راحت پسرش مهدی هاشمی را تقدیم دادگاه بنماید و این جایگاه برای او به صورت غیر مستقیم شکل گرفته باشد که تحرکات سازماندهی شده خیابانی او در سال 88   بر علیه احمدی نژاد و تیمش که فرماسون و بزرگ ترین خطر برای اسلام  در طول تاریخ اسلام می باشند !!!  و جریان انجرافی !!! شناسایی شده اند نه این اینکه بر علیه نظام و اسلام در ذهن ها نقش نبندد بلکه به عنوان درک بالا و تحرکی عمیقا" مثبت  در ذهن ها جا سازی شود.


به راستی نظام چگونه می تواند از دست عوامل هاشمی که به قول  علامه مصباح در نقاط حساس نظام قرار دارند و ما دیدیم که با ظاهری کاملا" انقلابی و اسلامی گری ظاهر شده اند ، خلاص شود.





                                         آیکون نظرات بالای مطلب می باشد





شریعتمداری مورد مکر خداوند قرار گرفت

بسم الله الرحمن الرحیم


شریعتمداری مورد مکر خداوند قرار گرفت


یادم است مقاله ای تکان دهنده  مطالعه می کردم نویسنده بیان نموده بود دست پیامبر خدا و ائمه اطهار و در کنار آن ولی فقیه جامع الشرایط (همچون امام خمینی و امام خامنه ای ) در مقابل   کسانی که با زیرکی باعث آزار و اذیت آنها می شوند به گونه ای که رفتار آزاد دهنده آنها به راحتی قابل تشخیص نمی باشد بسته است و نمی توانند بر خورد سختی با این افراد بنمایند و یا از خود دفاع کنند و درمقابل رفتار آن افراد همچون دیگران واکنش نشان بدهند و تنها باید صبر پیشه نمایند ولی  خداوند به واسطه اینکه دست پیامبر و امامان معصوم و درکنار آن ولی فقیه جامع الشرایط  بسته است خود بدونه اینکه توبه  افراد سیاس و آزار دهنده  را بپذیرد در مقابل آنان واکنش نشان می دهد و انتقام سختی از آنها می گیرد و خود شخصا" انتقام چنین رفتاری را از آنان می ستاند.  


دوستان سرنوشت حسین شریعتمداری درس عبرتی می باشد و نشان از دفاع خداوند از آزاری می باشد که شریعت مداری و امثال شریعتمداری بر رهبر انقلاب وارد نمودند آنهم به صورتی که این نافرمانی برا ی آحاد ملت به راحتی قابل تشخیص نمی باشد.


ببینید ایشان  و امثال ایشان آمدند سال 90 را که سال جهاد اقتصادی بود (کلمه جهاد مفهوم خاصی دارد و لذا وظیفه سنگینی برعهده می گذارد ) با التهاب سنگینی مواجه ساختند و   شمشیر بر علیه جایی کشیدند که نُک عملیات جهاد اقتصادی سال 90 قرار گرفته بود(احمدی نژاد و تیم همراهش) و علی رغم اینکه رهبر بزرگوار کشورمان چنین رفتار هایی را با بیانات مختلف مورد اعتراض قرار دادند ولی اینان به گونه ای که از طرف ملت زیر سئوال نروند با زیر پا گذاشتن سخنان و مواضع ولایت آزار سنگینی بر رهبر بزرگوارمان وارد نمودند و دیدیم که ایشان بر خوردی که در حالت عادی  افراد در مقابل سرپیچی از فرمانشان انجام می دهند را انجام ندادند و لب به سکوت طولانی بستند و خدا می داند چه سختی و آزاری متوجه ایشان گردید و این آقایان با احساس خاطری آرام به ادامه مسیر التهاب سازی خود ادامه دادند و علی رغم اینکه رهبر بزرگوارمان در تاریخ 91/6/2 آن سخنان و مواضع خود را  در مورد دولت شفاف تر بیان نمودند ولی اینان باز به مسیر پر از تنش و التهاب و جنجال سازی خود ادامه دادند و قطعا" خود را به نقطه انتقام الهی رساندند و خدواند با قدرت الهی خود وضعیتی برای ایشان پدید آورد که اگر سکوت می کرد قابل بخشش نبود اگر  سخن می گفت و بیان می کرد این کاریکاتوری که پیامبر عزیز و بلند مرتبه حضرت یوسف (ع) را مورد نشانه قرار داده است همچون کاریکاتور های دیگری می باشد که در مورد پیامبران به تصویر کشیده می شود صحنه ای ناجور و دهشتناکی برای او شکل می گرفت اگر باز هم توجیهی بر آن ارائه می داد و اصل توهین را رد می نمود باز جای اعتراض سنگین باز می شود که شما به چه دلیل این توهین را اینگونه توجیه می کنید و این جرأت و  جسارت را به خود می دهید که بر این توهین توجیه و دلایل به ظاهر  منطقی اقامه بنمایید که ایشان ناچار شده اند حالت سوم را با حالتی نزار و درمانده انتخاب نمایند که این بیشتر او را زیر سئوال می برد که مثلا" تو که هستی که به خود جرأت داده ای با شعور ملت بازی کنی و کاریکاتوری که  توهین آمیز بودن آن برا ی هر عقل معمولی قابل فهم می باشد را به عنوان کج سلیقه گی بیان می کنید و از قوه قضاییه می خواهند که اجازه ندهد کسان دیگری نیز  جرأت نمایند و چنین وضعی را بوجود آورند آنهم درکشور ایران اسلامی   و بعد به اقامه دلیل و توجیه بنشینند.


قطعا" این رفتار و این نتیجه ای که در مورد شریعتمداری شکل گرفت نوبت به نوبت شامل هر آنکس که به طریقی آتش بر  این التهابات از سال 90 تا کنون  افزوده است خواهد گردید حال آن افراد در مجلس باشند خواه در حوزه باشند خواه در موسسه آموزشی  امام خمینی باشند خواه رئیس آن باشند خواه در سپاه باشند و خواه رئیس آن باشد خواه در قوه قضاییه باشند ....  فرقی نمی کند نوبت به نوبت مورد انتقام بدونه پذیرش توبه  از طرف خداوند قهار و حکیم قرار خواهند گرفت و در این جای هیچگونه تردیدی وجود ندارد.



واکنش سازنده فیلم حضرت یوسف به چنین کاریکاتوری: (ببینید)



                                         آیکون نظرات بالای مطلب می باشد





چه کسانی در دولت به امثال قدیانی اعتماد می نمایند؟!

بسم الله الرحمن الرحیم


چه کسانی در دولت به امثال قدیانی اعتماد می نمایند؟!


توصیه ای دوستانه می کنم به کسانی که به انحاء مختلف یا با دولت در ارتباط می باشند و یا جزو کسانی می باشند که با وبلاگ ها و یا وبلاگ های سایت مانند  خود در مقابل همسویی افراد معروف داخلی که همسو با استکبار جهانی در جهت تخریب دولت  انقلابی که ارزش های انقلاب را زنده نمود حرکت می نمایند ، کمر به دفاع از احمدی نژاد در فضای سایبر بسته اند:


دوستان ببینید اعتماد به امثال حسین قدیانی به گونه ای که بیایند و هزینه ملت را صرف آنها بنمایند و به آمریکا در نشست سران کشور ها در سازمان بین الملل ببرند در جهت اینکه گزارشی را از این سفر به استحضار ملت برسانند  جای تعمق و درس عبرت گرفتن دارد ببینید ایشان مأمور شده است و با هزینه ای که در جهت این مأموریت برای او لحاظ نموده اند به نیویورک  برود تا مثلا" گزارشی را تهیه نماید ،   خوب نتیجه چه شده است.


گزارشی که ایشان در سایتش نصب می نماید تنها نتیجه ای جز سردرگم نمودن ملت و خوانندگان در پی ندارد  در این مطلب قبل از اینکه سخنانی از تحت تأثیر قرار گرفتن  افراد حاضر در سازمان بین الملل از سخنان احمدی نژاد بیان بکند  و جایگاه ویژه ای که برای احمدی نژاد و سخنانش در بین حاضران  در سازمان بین الملل بوحود آمده است به سخن بنشیند  ، می آید تا انگ همکاری با دولت را که عده ای به او زده اند پاک کند!!! و اینگونه به صورت ناشیانه در اول گزارش خود  دست به تخریب دولت می زند و خبرنگاری که خود را به گستاخی و بی ادبی نسبت به رئیس جمهور  آنهم در مقابل رسانه های خارجی آلوده نموده است  را به عنوان خبرنگاری مظلوم یاد می کند و خلاصه تا می تواند سعی می نماید خود را اینگونه تطهیر نماید و بعد شروع به بیان گزارش خود می نماید  ایشان می توانست  در مطلبی جداگانه این اعتراض (به عبارتی تخریب ) را نصب نماید تا خواننده دچار این سردرگمی نشود که  آیا این رئیس جمهور انسان برجسته ای می باشد یا نه انسانی غیر منصف و غیر قابل اعتماد می باشد( ببینید )


و لذا من از دوستانمان چه آنها که مرتبط با دولت می باشند و چه آنانی که در وبلاگ های خود کمر به دفاع از دولت مظلوم  بسته اند می خواهم که به نکته ای توجه نمایند :


امروز ما با افرادی معروف و حتی صاحب قلم و صاحب تجربه و صاحب عنوان مواجه هستیم که از غربال ولایت مداری عبور نموده اند  عده ای از اینان  یا مصباح مدار شده اند و خود را در مقابل مصباح عددی نمی بینند و تنها ولایت ولایت نمودنشان کاربرد ابزاری پیدا نموده است و عده ای دیگر  با دست های پشت پرده در مورد منافع بیشتر و تشکیل هرم قدرت موروثی به توافق رسیده اند و ولایت ولایت نمودن آنها همچون سخنانی است که هاشمی در مورد ولایت مداری بیان می نماید ولی همچنان سخنان خود در نماز جمعه تهران را راهگشا می بیند.


لذا دوستان خوب ،   به این افراد اعتماد نکنید و این افراد را به هر دلیلی  درکنار خود مورد بهره برداری قرار ندهید تأکید  می کنم   به هر دلیلی این افراد را در کنار خود مورد بهره برداری قرار ندهید تجربه های مختلفی چه در تهران و چه در اصفهان بوجود امد مبنی بر اینکه  کسانی که حتی وارد تخریب سنگین دولت نشده اند ولی در این وانفسای تخریب که در دو گروه مدعی ولایت مداری که در بالا ذکر گردید  همسو با خواسته  شیمون پرز و استکبار جهانی احمدی نژاد را جریان انحرافی نامیدند  ، راه سکوت را در پیش گرفتند قابل اعتماد نیستند و اینان بعد از اینکه از شما سوء استفاده نمودند و توسط شما در سطح شهر بیشتر مطرح گردیدند و یا به سفری پر هزینه و تماشایی نائل شدند خنجر خود را با موضع گیری و  بعضا" همانند انتخابات مجلس با تکذیب مواردی خاص  از پشت بر شما فرو می کنند که این رفتار غیر انسانی تنها  از سقوط کردگان از غربال الهی در  آخر و زمان بر می آید.


و لذا دوستان آنان که از غربال افتاده اند و سخنان ولایت را در این یکی دوساله  اخیر در مورد عدم  اصلی نمودن فرعیات نشنیده می گیرند  و برا ی تأییدات  مختلف  دولت که ولایت  با بیانات  مختلف بیان  نموده اند هیچ ارزشی قائل نمی شوند  و حتی هشدار ولایت را مبنی بر اینکه  چنین سبک تخریبی را توسط تخریب کنندکان انحراف از انقلاب و  انحراف از  سخنان امام خمینی بیان نمودند  هیچ توجهی نمی کنند و به راه غیر الهی و کاملا" اشتباه خود ادامه می دهند و در عمل ارزشی برا ی ولایت قائل نمی شوند ولی خود را وامدار فلان شخص معروف و یا وامدار مافیای قدرت پشت پرده می بینند  هیچ  جای اعتمادی  برای خود برجای نگذاشته اند و دوستان تردید نکنید که از غربال افتادن و اینگونه سخنان نائب امام زمان را ندید گرفتن و همسو با شیمون پرز (از سرکرده های اسرائیل) و در حالت کلی استکبار جهانی دست به منحرف نامیدن کسی زدن  که به یاری ولایت بلند  شد و نام ایران و نام محمد مصطفی  روحی له الفدا و نام فرزندش آن قطب عالم امکان مهدی صاحب الزمان  و بسیار مطالب الهی دیگر را در سطح بین الملل زنده نمود چیز کوچکی نیست اینها علتی دارد که دچار چنین سقوط دلخراشی می شوند علت هایی که شما از آنها گزیده می شوید.


البته نمی خواهم بگوییم با اینها مسیر دشمنی و معاند شدن را در پیش بگیرید بلکه آنها برادران انقلابی و دینی ما می باشند که به دلایل مختلف از ولایت پذیری عملی پایینی بر خوردار می باشند ( که البته بسیار این ایرادشان نامطلوب می باشد و جالب است که دانسته و یا ندانسته خود را بسیار ولایت پذیر معرفی می نمایند) ولی بدانید نباید از حدی بیشتر  به آنها اعتماد نمود زیرا تجربه این را اثبات نموده است. 


با مطلب زیر به روز شده ام:


پیشروی گام به گام عوامل هاشمی برای کشیدن ترمز فعالیت های رئیس جمهور(ببینید)




                                           آیکون نطرات بالای مطلب می باشد





رئیس سپاه در حال سقوط از جاده بصیرت می باشد

بسم الله الرحمن الرحیم


رئیس سپاه در حال سقوط  از جاده بصیرت می باشد


وقتی سخنان رهبر انقلاب را در جمع مسئولان سپاه در سال 90 نگاه می کنیم  که حرکت  و مسئولیت سپاه را چگونه نشانه گذاری می نمایند:



.....لیکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعتها قابل کم و زیاد شدن است، شیوه‌ها قابل تغییر یافتن است، تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیشرونده و پیش‌برنده است. حفظ انقلاب یعنى حفظ همین حالت پیشروندگى و پیش‌برندگى. پاسدارى از انقلاب، به این معناست. اگر ما اینجور نگاه کردیم و مفهوم پاسدارى را اینجور فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانى که در حرکت پاسدارى هست، مضاعف خواهد شد.

 جوانِ امروز اکتفا نمیکند به ظواهرى که حالا در جامعه‌ى ما به هر حال تا حدود زیادى هست، بلکه اعماق را، مغزها را، سیرتها را مورد توجه قرار میدهد؛ دنبال آنها حرکت میکند. ایمانهاى عمیق، آگاهى‌هاى بیشتر؛ اینها چیزهائى است که ما باید دنبالش باشیم. پس این پاسدارى است به معناى صحیح، به معناى کامل، به معناى درست؛ پاسدارى از حرکت انقلابى و پیشرفت انقلابى.

 خب اگر بخواهیم این کار بشود، دو حرکت در سپاه باید انجام بگیرد: یک حرکت، حرکت درونى سپاه است؛ در درون خود، یعنى خود را تکامل ببخشد. یک حرکت، حرکت به معناى یک جزء پیش‌برنده‌ى مجموعه‌ى کل نظام و انقلاب است، یعنى تأثیرگذارى در بیرون. این دو تا حرکت به موازات هم باید پیش برود. اگر ما از آن حرکت اول غافل بودیم، در درون مجموعه‌ى سپاه و خانواده‌ى سپاه آن حرکت پیشرونده و ترقى‌بخش و تعالى‌بخش را انجام ندادیم، حرکت دوم، یعنى تأثیر سپاه در پیشبرد مجموعه‌ى انقلاب، ناکام خواهد ماند. دست و پائى هم اگر بزند، دست و پاى غلطى خواهد بود....



و در کنار آن نیز وقتی  عملکرد عده ای تأثیر گذار  در سپاه  را از سال 90 تاکنون در کنار سخنان رهبر انقلاب در تاریخ 1391/6/2 در جمع  هیئت دولت بررسی می نماییم ، می بینیم  تدابیر نادرستی در سپاه در حال تأثیر گذاری می باشد که هنوز دقیقا" ماهیت این تدابیر آشکار نشده است و می توان برای آن دلایل مختلفی مورد ارزیابی قرار داد.


از دوستان می خواهم  این سخنان رهبر انقلاب را مجددا" مطالعه بنمایید:


خب اگر بخواهیم این کار بشود (پاسداری از حرکت انقلابی و پیشرفت انقلابی) ، دو حرکت در سپاه باید انجام بگیرد: یک حرکت، حرکت درونى سپاه است؛ در درون خود، یعنى خود را تکامل ببخشد. یک حرکت ، حرکت به معناى یک جزء پیش‌برنده‌ى مجموعه‌ى کل نظام و انقلاب است، یعنى تأثیرگذارى در بیرون. این دو تا حرکت به موازات هم باید پیش برود. اگر ما از آن حرکت اول غافل بودیم، در درون مجموعه‌ى سپاه و خانواده‌ى سپاه آن حرکت پیشرونده و ترقى‌بخش و تعالى‌بخش را انجام ندادیم، حرکت دوم، یعنى تأثیر سپاه در پیشبرد مجموعه‌ى انقلاب، ناکام خواهد ماند. دست و پائى هم اگر بزند، دست و پاى غلطى خواهد بود....


 دوستان نگاه کنید وقتی می بینیم سپاه در فضای سیاسی کشور از سال 90  تا کنون دست و پای غلط می زند و هنوز هم بر این مسیر غلط اصرار دارند نشانه این است که سپاه در درون خودش  به سمت تکامل حرکت ننموده است. 



وقتی  در سال 90 رهبر انقلاب  فرمان جهاد اقتصادی اعلام  نمودند و خواستند کسی از گوشه ای صدایی بلند نکند و مسئله فرعی را اصلی نکند ( و به عبارتی با این کار باعث شکست این فرمان نشود) می بینیم شخصی معروف پا روی خواسته ولایت می گذارد و با خندیدن به ریش انقلابیون به راحتی می تواند  ارزشی بر این سخن ولایت قائل نشود و  آژیر خطر را به صدا در آورد و در مورد بزرگ ترین خطر برای اسلام از صدر اسلام تاکنون آنهم از سمت کسانی که تأثیر گذاری زیادی بر فعالیت های دولت در راستای بر آورده نمودن جهاد اقتصادی بر عهده دارند و در کنار آن بحث فراماسونر بودن و ساحر بودن و .....  این افراد (تیم همراه احمدی نژاد ) سخنان تندی را بیان بنماید  بعد مشاهده می نماییم  از سمت مسئولان سپاه به خصوص مسئول سپاه نه اینکه واکنشی صورت نگرفت بلکه با ترتیب دادن جلسه های سخنرانی برای این شخص معروف چتر حمایتی خود را نیز بر سر او گستراندند و در همان حال نیز عده ای از افراد معروف از داخل سپاه بر آتشی که این شخص معروف افروخت مدام با سخنرانی در جا های مختلف هیزم  بر این آتش می ریختند و شعله آن را بیشتر می افروختند تا جایی که فضای سیاسی کشور را به سمت التهابی سنگین هدایت نمودند به گونه ای که کاملا" مشهود و آشکار بود که فرمان جهاد اقتصادی ولایت از دستور فضای سیاسی کشور خارج شده است  در کنار این روند مشاهده می نمودیم که  رسانه های خبری زیر نظر سپاه هدف اصلیشان  را روشن نگه داشتن این آتش و بیشتر و بیشتر افروختن آن قرار داده بودند (بخصوص سایت های خبری فارس  و جوان) و گوئیا انگار این کشور بی صاحب می باشد و کسی چون رهبر انقلاب فرمان جهاد اقتصادی را صادر ننموده است و متذکر نشده اند که کسی از گوشه ای با بلند کردن صدای خود مسئله ای فرعی را اصلی نکند.


دوستان این وضعیت آنقدر عمیق و خطر ناک شده بود که رئیس سپاه  امسال   بزرگ ترین دست آورد خودشان را در سال 90 جلوگیری از ورود طرفداران احمدی نژاد (جریان انحرافی) به انتخابات مجلس شورای اسلامی  معرفی می نماید و این نشان می دهد که فرمان جهاد افتصادی در سال 90 در دستور کار سپاه  یا قرار نداشته و یا از درجه و اعتبار پایینی برخوردار بوده است.


از طرفی  دیگر هم می بینیم مسئولان سپاه از قبل سال 90  از طریق رسانه هایشان به خصوص سایت خبری جوان شروع کردند به تبلیغ در مورد  وجود جریان انحرافی در بین اصولگراها و این بحث و انگ جریان انحرافی را با سخنان آن شخص معروف و مشهور که آژیر شکل گیری بزرگ ترین خطر برای اسلام در طول تاریخ اسلام !!! را به صدا در آورد  به صورت شفاف شروع به تبلیغ و گلوله باران نمودند.


دوستان سخنان ولایت را در جمع هیئت دولت در تاریخ  1391/6/2 مورد دقت قرار دهید:


یک بخش دیگر از این نقاط قوّتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئله‌‌ى برجسته شدن ارزشهای انقلاب است. در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى‌‌انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى مسئولان، استکبار ستیزی ، افتخار به انقلابیگرى. یک دوره‌‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهتگیرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنى مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئله‌‌ى دعوت به عدالت، مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است.


وقتی سخنان رهبر انقلاب را کنار این همه تبلیغ اینهمه انگ که از سمت رسانه های سپاه و بعضی از تریبون داران منتسب به سپاه در مورد دولت می گذاریم به حقیقت تلخ و خطرناکی  می رسیم که بصیرت و   تشخیص انحراف و بر خورد با فتنه و دشمن شناسی در بُعد داخلی کشور ،  ازسمت سپاه دچار یک آفت خطرناکی شده است که مثل سپاه را مثل آن شخصی نموده است که اَره بر شاخه ای می کشد که بر آن نشسته است و اینگونه خواسته (با تأثیر گذاری دست های پشت پرده )  و  ناخواسته (به واسطه عدم شتاب لازم در زمینه تکامل و رشد داخلی سپاه ) به انقلاب ضربه می زند.


متاسفانه عدم توجه متولیان سپاه در زمینه تکامل نیرو های سپاه ( مطابق با خواسته رهبر عزیز انقلاب  خواسته ای که  در  حد هشدار بیان شد)   با بی تفاوتی نیرو های سپاه در مورد وضعیتی که توضیح آن گذشت  آشکار گردیده است. قطعا" اگر روند رشد و تکامل در بین نیرو های سپاه متناسب با خواسته ولایت پی گیری می گردید مسئولان سپاه اینگونه جاده را در مقابل خود هموار نمی دیدند که اینگونه عمل نمایند.


علی رغم سخنان رهبر انقلاب در تاریخ 1391/6/2 در جمع هیئت  دولت و اصرار سایت های خبری سپاه مبنی بر تخریب دولت  باید نسبت به عملکرد درست  سپاه در فضای سیاسی کشور دچار تردید و ترس خاصی بشویم.




                                    آیکون نظرات در بالای مطلب  می باشد



مشایی شرف دارد بر خیلی از مدعیان عنوان دار

بسم الله الرحمن الرحیم


مشایی شرف دارد بر خیلی از مدعیان عنوان دار


الحمد الله  دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران به سلامت بعد از ظهر جمعه  1391/7/7 بعد از یک درخشش بالا به کشور مان باز گشت.


دکتر احمدی نژاد بعد از موج عظیمی که در جهان ایجاد نمود توانست  به عنوان ثمره انقلاب  ، در صحنه جهانی درخشش بنماید و دشمنان خارجی و استکبار بین المللی را در مقابل چنین ثمره ای به زانو در بیاورد و در داخل نیز رانت خواران و مدعیانی که انقلاب را ارث پدری خود می بینند را دچار فشار روحی و حسادت سنگینی بنماید.


ایشان با هشت سفر به نیویورک توانست با طراحی و زیرکی تمام استکبار جهانی را که در ابعاد مختلف جهان را به استثمار خود در آورده است به چالش فکری و نظری بکشاند و چون رئیس جمهوری مقتدر و سیاست مدار و عالم و  هوشمند ظهور بنماید و با استفاده از رسانه هایی که در صدد زیر سوال بردن او بودند تفکر و نوع نگاه سران کشور ها و نیز ملت های آزاده جهان را به سمت عدالت و عشق به انسان ها و زندگی پر از برخورداری  از  توانایی های بشری  هدایت بنماید و  منجی بشریت  صاحب الزمان (عج) را به عنوان سکانداری مطمئن و جامع و کامل برای ملت های مختلف جهان تبیین نماید و ظهور او را نزدیک و  شروعی از حیات واقعی بشریت  تفهیم نماید. ( درود و سلام خداوند بر چنین رئیس جمهوری که در اصل ثمره انقلاب در راستای  درخشش در مسیر روابط بین الملل می باشد)


لازم بود از چنین رئیس جمهوری بعد از بازگشت  از سازمان بین الملل به بهترین نحو استقبال وسیعی صورت بگیرد که این امر را افراد صالح و منصفی که با دوری از هوا های نفسانی بصیرت دیدن چنین افرادی را بدست آورده اند به بهترین نحو همت نمودند  ولی آنان که درفضا های  حزبی و گروه های سیاسی گیر افتاده اند  و نتوانسته اند از چنین دام های  قدرت و منفعت رهایی یابند نه تبلیغی در راه استقبال از رئیس جمهور بعمل آوردند و نه خود به عنوان استقبال  از چنین رئیس جمهوری در فرودگاه  مهر آباد حضور بهم رساندند .


بسی جا ی تأسف دارد که این افراد از تریبون ها  و رسانه هایی که در اختیار دارند سعی در ایراد گیری بر ابعادی در مورد حضور  رئیس جمهور در سازمان بین الملل نموده اند و نیز حاضر نشده اند  سخنانی منطبق با واقعیت  که بر پوستر های به نمایش در آمده در دستان استقبال کنندگان که   به مذاقشان خوش نیامده است را به نمایش بگذارند و  نه شعار هایی که حکایت از عمق بصیرت و فهم استقبال کنندگان داشته است را انعکاس دهند و تنها شعاری که استقبال کنندگان در آن بارک الله به احمدی نژاد گفته است و تداوم و پایندگی مشایی را علی رغم تخریب سنگین او ،  به صورت ضمنی از خداوند خواستار شده اند را انعکاس داده اند. ( احمدی زنده باد ، مشایی پاینده باد)


حال  جای سئوال  باقی مانده است که این قوم حسود  که انقلاب را ارث پدر خود می بینند و  اداره  کشور را تنها زیر نظر خود و توسط افراد مرتبط با خود مفهوم یافته می بینند  باور نموده اند که تخریب ها و دروغ ها و تهمت هایی که در مورد یکی از همکاران و تیم همراه  و همسوی احمد ی نژاد ( مشایی)  در سطح ایران از طریق تریبون ها و رسانه های تحت تسلط شان تبلیغ نموده اند درست و صحیح می باشد و مثلشان مثل آن دروغ گویی شده است که  مردم را تشویق به پیروی از دروغش می نمود ولی بعد از لحظاتی خود نیز دروغ خود را باور نموده بود و همراه جمعیت به سمت هدفی متوهمانه و غیر واقعی همسو شده بود.


این آقایان باید بدانند و متوجه بشوند دروغ و تهمت ها و تخریب هایی که در مورد مشایی تبلیغ  نموده اند از هیچ درجه اعتباری برخورد دار نمی باشد و نه اینکه هیچ جای تکیه ای برا ی این دروغ ها  و تهمت ها و تخریب ها وجود ندارد بلکه بر عکس مشایی از همه آنها برتر و منصف تر و انقلابی تر و دلسوز انقلاب می باشد و از لحاظ اخلاقی نیز همچون آنها  به ایجاد آتش دشمنی آلوده نشده است.


آنانی که او را فراماسون و بزرگ ترین خطر برای اسلام و انقلاب معرفی نمودند و راه را برا ی تخریب احمدی نژا د و تیمش باز نمودند و سعی نمودند  دروغ و تهمت جریان انحرافی را بر  این انقلابیون مخلص و جان بر کف انگ ببندند  بدانند که دامن خود را به یک بد اخلاقی بزرگی آلوده نموده اند که باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشند و من بعید می دانم در این دنیا نیز از رفتار خود در مقابل غضب خداوند در امان باشند



                                      آیکون نظرات در بالای مطلب می باشد